ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ایستگاه آخر زندگی.....


اینو تقدیم میکنم به عشق.....به عشق درون وجودم.....به عشقی از جنس کافکا که از گریه های شبونم شروع میشه و به شلاق های گرما رو کمری خسته ختم میشه...به عشقی که لیلیش صادق بود و ساقی اش پوچ گرایی.....و من دستش را گرفتم....گرمای دستش را حس کردم.....دستت را بهش بده تا طعم سرمای کلماتو زیر زبونت حس کنی....

ایستگاه آخر زندگیست.....

 فریاد سهمناکه کلمات گوش جمله هارا کر میکند.....

صدایی به گوش میرسد.........

دخترک در کنج تنهاییش زندگی را- بودن را .....میگرید....

قافله ی هوس ها به او هجوم می آورد......

 دست هایی  در التهاب گوش های چرک آلود فریاد میزند...اظطراب کلامش را....

آ*ت پاسخ تمام جیغ های اوست.....

برهانی از رنگ دل یا نه؟

آوازی از جنس آه.........

فرقی نمیکند دخترک تنها بود..............

ایستگاه آخر زندگیست...

راننده فریاد میزند:کوچه ی دنیا

داد میزنم:بن بست است دور بزن....

صدای دانه های تسبیح مادرم در حوض امید نقاشی...

تابش بی امان خورشید دلم.......

همه پر از آوار است.....

کسی نتوانست صدای پای آب را بشنود.....

اما من صدای قدم های مرگ را از عمقه وجودم شنیدم....

از لی لی های دخترک روی احساسش.....

از غم های سرد کلمات پشت افکارش...

ایستگاه اخر زندگیست........نمیخواهم پیاد میشوم......


کلمات کلیدی این مطلب :  ایستگاه ، آخر ، زندگی..... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/11 در ساعت : 21:23:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  1137


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 10,439 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,566,399
logo-samandehi