ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



«از سارت خود سربلند بود»
 
«... از اسارت خود سر بلند بود»

 
 
آمد سلام کرد، کمی قد بلند بود   
ابرو، کمانِ چاچی و گیسو کمند بود 
 
«گرد آفرید» بود که از راه می رسید 
یک « نیمروز» فاصله تا «هیرمند» بود 
 
اردیبهشت پیرهنش از شکوفه پر 
گیلاس های هر دو لبش مثل قند بود 
 
وقتی زبان مقابل «سهراب» باز کرد، 
پیوسته صحبتش همه با نوش خند بود 
 
این بار در برابر او رو نمی گرفت 
دستش به آب و آینه هر چند بند بود
 
گویا نسیم صبح نشابور می وزید 
لبخند روی گونه ی او دلپسند بود 
 
دریا اگرچه حوصله اش تنگ می نمود 
ساحل همیشه از نفسش بهره مند بود 
 
این گونه بود پور تهمتن اسارتش،
تقدیر هم اگرچه پر از مکر و فند بود! 
 
تن داد اگر به غمزه ی او در «دژ سپید» 
در سایه ی اسارت خود سربلند بود!
کلمات کلیدی این مطلب :  گردآفرید ، سهراب ، اسارت ، گیسو ، کمند ، تهمتن ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1398/8/13 در ساعت : 21:45:28   |  تعداد مشاهده این شعر :  241


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 8,812 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,540,043
logo-samandehi