ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



جانی دپ
سنجابی که پیچکی دور درخت کاج رسم می کند و
آفتاب را تماشا می کند
می داند تو می آیی
حتی کاغذ تا شده ای در پای درخت
و مردی مشکوک
بارانی و گلدانی در آغوشش
در قسمت بعد
آسانسور و آباژور بر سر کلمه ی «آ» با هم توافق می کنند
تو شیرجه زده ای
و یک راست از «
 » پایین رفته ای به سمت تماشای اعماق کم عمق دریا
«آ»
مرا همیشه به یاد ساحل می اندازد
و ساحل خود را در خاطره ی توفان جست و جو می کند
ایستاده بر صخره
آن بلور طلایی منعکس در آفتاب
کجا رفت ؟!
چراغ اتوبوس چیست
جز ترس دسته جمعی انسان ها از مقصد
از فردا؟!
کدام تابلو را با خود به خانه خواهیم برد؟!
حتی ذره بین که فقط حواسش به بینایی است
می داند که تار عنکبوت نور
فقط خود را به دام می اندازد
دود
بانویی که در تن پوش مه به رقص مار بر خواهد خواست
گیسوانی به سپیدی دوری
از ابر
«ب» یعنی:
یکی از کفش ها، پای تخت مانده
عجله داشته ای
در شبی بارانی تر از ترس از راه رسیده ای
و درست لحظه ی ایستادن کنار ملحفه
آب شده ای
«پ»
یعنی جوراب های خیس تو
«ت»
یعنی لحظاتی از خواب بریده ای و چشم های درشت به در دوخته ای
«ث»
زخمی که روی پیشانی ات یافتی
«ج»
گوشه ی اتاق با یک نامه
«چ»
نامه را پاره پاره می کنی
«ح»
همچنان خمیده ای بر خود
و با ذره بین اشک
دنبال جای پای خودت می گردی
و «خ»
یکی از دستانت را بالا آورده ای و پیشانیت را تکیه داده ای به ساعد
گدایی کنار خیابان نشسته
نزدیک معبر خاطرات
شرمگین و خسته به یکی از آن ها می گوید:
«لطفا کارت شناسایی!»
شاید هم مجرمی دست بسته باشی که نشسته و دست هایش را از سطح موج ابروها بالا برده است
اکنون در بند «دال»
اعتراف
         که بلد نیستم با تمام حروف الفبا
تو را حدس بزنم
موندریان و کاندینسکی دلایل موجهی داشتند برای فرار از واقعه
ـ در چشم مخاطب ـ
و مونک
             در «جیغ»
و همچنین
            در « « «جیغ» » »
پیچ پیچ سیم تلفن تو را دوباره به سنجاب می رساند
و دزدیدن تصویری از کتاب جنگل کنار جاده
در روز روشن
دیوار مانده
پنجره مانده
درمانده
زخمی، در نبش یک تکه سنگ رها
اگر متن دالان نشود
خواهم مُرد
کلمات کلیدی این مطلب :  صدرالدین انصاری زاده ، جانی دپ ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1399/1/13 در ساعت : 0:39:36   |  تعداد مشاهده این شعر :  177


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 10,012 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,541,243
logo-samandehi