دوباره شد سبب خیر تیر دشمن من
خطا گرفت و پراند آتشی به دامن من
یکی اگر برود صد هزار می روید
نگاه کن که گلستان شده ست مدفن من
یکی یکی همه عاشقان شهید شدند
که سایه سار بسازد درخت میهن من
ز پای جهد به این سادگی نمی افتم
شرار شمع کجا ،انعطاف آهن من ...
بدا به حال شما که ز نور می ترسید
خوشا به حال ضمیر همیشه «روشن» من
همین بس است برایم، همین که مظلومم
همین که از مو نازک تر است گردن من
همین که گردنتان را شکسته ام کافیست
چه باک اگر که به غارت برند جوشن من
چه خوب شد که نظر می کنم به وجهه الله
خوشا به حال ضمیر همیشه «روشن» من
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/10/26 در ساعت : 22:39:11
| تعداد مشاهده این شعر :
989
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.