دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

قلم

"قلم" قلم از دست تو افتاد و منم قاپیدم/ تا به من خیره شدی روی تو را بوسیدم/ شدم آن شاعر دیوانه که میخواستی اش/ محو تصویر نگاهت شدم و خندیدم/ آنقدر شعر و غزل ساختم از مردم تو/ مژه بر هم نزدی حال تو را پرسیدم/ قلبمان داشت که از سینه به بیرون می جست/ از تکان خوردن پیراهنمان فهمیدم/ خواستم سرفه کنم تا که دهن باز کنی/ ولی از عاقبت چون و چرا ترسیدم/ ترس بوسیدن و هر واکنش بعد از آن/ بارها بین خیالات خودم غلتیدم/ ناگهان اسم مرا زیر لبت خواندی و من/ مثلا کر شدم آواز تو را نشنیدم/ بعضی ا‌وقات قشنگ است قلم قاپیدن/ نسخه ی عشق، به دستان خدا پیچیدن/ #سوگل #حسینی

---

---

   تاریخ ارسال  :   1399/1/28 در ساعت : 0:46:39   |  تعداد مشاهده این شعر :  73

---

---