ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سحر بود و من و بحر تفکّــر




********** ***    *** حرف ً ر ً ***



سحر بود و من و بحر تفکّــر



 



دو دستم زیر چانه با تأثــر



 



نشسته دیدگانم سوی ِمنظــر



 



نگه بر کائنات و آن تدبــّــر



 



هوا صاف و نسیم عنبر افشان



 



تو گوئی گیسوان بگشوده اند حور



 



چــراغ اخــتران اندر تلألـــو



 



مه اندر بدر بود و زاید النور



 



چمن از بلبلان اندر طنین بود



 



صدای جغد، گاهی آید از دور



 



به رخسارِ چمن شبنم نشسته



 



چو زلف نوعروس ِمست و مغرور



 



مؤذن بانگ برداشت، ا...اکبر



 



صدای او رسد بالای ِمقصور



 



شبان، بگشوده ناگه دَرب آغُل



 



رمه کردند ناگه ترکِ آخور



 



کنار مرغزار و دشت ِسرسبز



 



به گوش آید گهی، فریاد ناطور



 



مرا حیرت زنظم ِکائنات است



 



ً سعیدا ًبنگر و بـنما تفکّــر



 



سیّد احمد رضازاده


کلمات کلیدی این مطلب :  سحر ، بود ، و ، من ، و ، بحر ، تفکّــر ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/3 در ساعت : 13:15:44   |  تعداد مشاهده این شعر :  783


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صادق رحمانی
1390/11/3 در ساعت : 13:56:0
زیبا بود.
***********************درودبیکران برشما
جناب اقای رحمانی نازنین
سپاس ازدرج نظرولطفتان
شادباشید
بازدید امروز : 23,038 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,554,269
logo-samandehi