من خسته ام برادر ! ازکاشکی و ای کاش
ازحرف های بی ربط،بالحظه هات خوش باش
دم راغنیمت است . این! بی تو چگونه آخر
می آمدی به خوابم،امشب دوباره ای کاش
این آرزو مرا کشت،گفتم دوباره ای کاش
جان برادر! آخر،یک کم به فکر من باش
این فارسی،رسا نیست،باحس وحالم امروز
من تهجه گالمیشام،بو ظلمت سرا،د،گارداش
*
دوندی نجه دیلیم باخ ، یازیخ آنام دیلینه
اولدی آنام دا،گتدی،من اوغشاییم،سن آغلاش
یوخ،آغلاماخ منیم ، ایندی،سنون آنون وا
من،سن سیزم،آنام سیز،نه یار واریم نه یولداش
کی مرگ می رساند، من را به تو و مادر؟
من خسته ام برادر! از کاشکی و ای کاش
*ترجمه فارسی هرچند ضعیف ونارسای این چند بیت آذری:
من در تاریکی و ظلمت کده تنها مانده ام ای برادر
ببین چگونه یکباره زبانم به زبان مادری،مادر رنج کشیده ام برگشت
مادرم هم مرد و رفت،من نوحه می خوانم ،تو گریه کن
نه!گریه برای من است،حالا تو مادر را داری
من بی تو ومادر هستم ونه یاری دارم ونه دوستی