هرکه آید می تواند بغض ما را بشکند
هر نسیمی می تواند موج ها را بشکند
قلبم از باران تهی سرشار از بغض و جنون
بغض گاهی قلب های بی ریا را بشکند
از غریبی های بی حد خسته شد احساس من
درد غربت بغض های آشنا را بشکند
غم که آمد باغ را در می نوردد می رود
پشت سر هر شاخه ی بی ادعا را بشکند
آه ای دنیا مرا دریاب از تقدیر بغض
سرنوشت شوم گاهی سنگ خارا بشکند
صبر کردم پشت این دیوارهای بی کسی
اشک گاهی قامت هیمالیا را بشکند
هرچه کردم شعر هم یک لحظه آرامم نکرد
کاش ... باران وحشت از آئینه ها را بشکند
#جابرترمک
تاریخ ارسال :
1399/2/4 در ساعت : 16:58:45
| تعداد مشاهده این شعر :
119
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.