به رضای غریبان در شب شهادتش
بیا دلم که همینک به مشهدت ببرم
به شهر حضرت نور و به مقصدت ببرم
دلت هوای حرم دارد و پریشان است
و قول می دهمت تا به مرقدت ببرم
میان صحن مبادا که بی قرار شوی
کبوترم تو بیا تا به گنبدت ببرم
به روضه هم نرسیده کمی نماز بخوان
که خوب نیست تو را با دل بدت ببرم
به چشم تیره و تارت نگاه جایز نیست
به چشم سرمه بکش تا به سرمدت ببرم
شبیه تر به خود مصطفی همین آقاست
تو کفش کَن! که تو را من به احمدت ببرم
شب شهادت مولا، رضا شده معبود
تو عبد شو دل من تا به معبدت ببرم
" مریم توفیقی"
کلمات کلیدی این مطلب :
زیارت ،
دل ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/4 در ساعت : 16:0:37
| تعداد مشاهده این شعر :
1008
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.