ندیدم خوش تر از روی تو در آئینه تصویری
که از آئینه زیباتر در اینجا نیست تعبیری
گذار عمر چون رود است ، موجآموج و پی در پی
برد آن گوی سبقت را که دارد رای و تدبیری
غلام همت آنم که جوش از سینه خم زد
که غیر از می ندارد بزم ما ، خوان نمک گیری
نکن دل خوش به ماندن آنچه او خواهد همان گردد
که بی اذ نش ندارد آب حیوان هیچ تاثیری
به وقت استطاعت تا توانی دستگیری کن
به دور از هیچ اغراقی ، بدون هیچ تزویری
از آن دستی که دادی روزگاری می ستانی باز
که حکم روزگاران را نباشد هیچ تاخیری
تو خود باید بچینی خشت خشت سرنوشتت را
نگو از ابتدا ما را رقم خورده است تقدیری
پر از دردم خدا را ، ماه رویش را نمایان کن
که غیر از شهد دیدارش شفا را نیست اکسیری
تاریخ ارسال :
1399/2/6 در ساعت : 14:35:59
| تعداد مشاهده این شعر :
102
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.