برای استاد رزمجویم که یادگارجبهه است:
...
تها نه فقط کسی که رفته ست،رسید!
وآن مرد که مرغ روحش از بام پرید
اسمی که تو را نیز بدان نامیدند
در روز ازل نام شهید است! شهید
-------------------------------
در دفتر دل نوشتمت ... خون جوشید
با اشک خودم سرشتمت... خون جوشید
در سینه ی من از تن تو، ای غم عشق
با این که تو را نکشتمت... خون جوشید
-------------------------
نشد گلایه کنم از دلم از آزارش
از آتشی که در افتاده بود در کارش
که کوره بود جگر آه بود آتش بود...
که سوخته سوخته گفتم... خدا نگهدارش