ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل «در دلم لرزه‌ای به قدرت تو، تا ابد کرد در خود آوارم»


در دلم لرزه‌ای به قدرت تو،  تا ابد کرد در خود آوارم



صيد شد چشم‌های ميشی من در دلِ دشت دوستت دارم



 



باد با سوز ناله‌اش آرام مويه می‌کرد  سرگذشتم را



ابر دلگير از زمين و زمان، نعره می‌زد که....



                                                    باز می بارم...



 



باز باران...   هنوز می‌بارد کودکی در درون غمگينم



يک نفر سعی می‌کند در من،  دست از اين بغض کهنه بردارم



 



يک نفر سعی می‌کند امّا، می‌رسی بازهم تو با تبرت



ساقه‌ام تير می‌کشد از درد، ريشه‌ها می‌دهند آزارم



 



مثل سيگار برگ پيچيدی، پک زدی روی ساحلت به تنم



مِه شدم، گم شدم به پيچ و خمِ جاده‌هایِ هرازِ افکارم



 



لب نجيبانه بسته می‌ماند گرچه سر باز می‌کند زخمم



سخت سرکوب می‌کنم خود را، شعر در شهر می‌زندجارم:



 



کاش می‌شد دوباره برگردم، ردکنم بی‌خيال رودت را



قايقم غرق خواهشت نشود، بادبان را به باد نسپارم



 



بازگردم که عود تو نشوم، که نسوزم، که دود تو نشوم،



که من از اين عروسک کوکی که در آغوش توست بيزارم. 



                                              اميد نقوی/ 1390



 



کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، «در ، دلم ، لرزه‌ای ، به ، قدرت ، تو، ، ، تا ، ابد ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/13 در ساعت : 10:23:52   |  تعداد مشاهده این شعر :  1133


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سحر لطیفیان
1390/11/13 در ساعت : 11:33:21
یک نفر سعی می‌کند در من دست از این بغض کهنه بردارم

سلام ازشعرتون لذت بردم منسجم و شسته رفته بود اما در مصرع بالا
از لحاظ معنی دچار ابهام شدم انتظار داشتم بگید

یک نفر سعی میکند در من دست از این بغض کهنه بردارد
یا
یک نفر سعی میکند تا من دست از این بغض کهنه بردارم

سید محمد مجید موسوی گرمارودی
1390/11/15 در ساعت : 3:21:23
سلام گرامي
بسيار ايماژيست و خيال برانگيزاست
آفرين و دست مريزاد
علی‌رضا دل‌خوش
1390/11/13 در ساعت : 18:55:27
به به
احسنت
زیبا بود
مرحبا
روان بود
محکم و پر صلابت.
برقرار باشید
محمد تقی قشقایی
1390/11/13 در ساعت : 14:37:6
سلام
ممنون لذت بردم
بازدید امروز : 9,162 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,565,122
logo-samandehi