کویر خاطره
در کویر خاطره ، ای بوته بیخود گــــــل نکن
خون دل را بی سبب مخلوط با هر مُل مکـــن
بی نوایی صد نیاز است ای که داری عقل و هوش
خار را در بی نوایی مَحــــــــــــرَم بلبل مکن
با سمند آرزو، هر سو که می خــــواهی برو
خود قیاس ناروا هر اسب با دُلدُل مکـــــــــن
هر چه هستی باش ، دیگر بودنت مشکــــــــل بود
در فریب دیگران ، بر خاک این کاکـُــل مکن
در بیابان عدم ، هر سو کــه باشی باطل است
در وجود خویش بنگر خویشتن را پُل مکــــن
مرغ ذهن کودکت را بیشــــــــــتر، پرواز ده
راحتش بگذار و این طاووس را در غـُل مکــن
مالک نفس خودت شو نی زبان دیگــــــــری
آسب نفس سر کش ات را خارج از آغل مکـــــن
هم کلام نیک جو ، گـــــر طالبی در معرفت
جـــغد را ای نازنین ، هم صحبت سنبل مکن
چون زدشت خاطره کردی گذر، فریاد کــــن
در کویر خاطره ای بوته بیخود گل نکـــــــن
مصطفی معارف 1/6/82 تهران
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/16 در ساعت : 12:40:57
| تعداد مشاهده این شعر :
699
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.