ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سر می زند اشکی که به تکفیر تو افتاد
بر چشمه از آن وقت که تصویر تو افتاد
نبض دل ِ من نیز به زنجیر تو افتاد

با بافه ی انوار تو را ماه تنیدند ...
تقدیر شب و روز به تقدیر تو افتاد

افسوس بر این بخت که فرجام ندارد ..
کار دل ِ بیچاره که بر تیر تو افتاد

از خواب پریدم به تماشای شبی که ...
بیهوده در آماج نفس ِگیر تو افتاد

زل می زند اوهام و غم و آه به چشمم...
سر می زند اشکی که به تکفیر تو افتاد

تا دور ترین نقطه ی آفاق شرابی ست ...
از خون هرآنکس که به تقصیر تو افتاد

گردن بگذارد لبه ی تیغ خیالی ...
که در پی آوازه و تسخیر تو افتاد

راضی شده ام سر به تنم نیز نباشد ...!
دریاب سری را که به شمشیر تو افتاد
http://sabzevar-sher.persianblog.ir/

کلمات کلیدی این مطلب :  سر ، می ، زند ، اشکی ، که ، به ، تکفیر ، تو ، افتاد ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/16 در ساعت : 19:16:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  982


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

رستم وهاب نیا
1390/11/16 در ساعت : 20:14:20
ببا سلام و درود!

تا دور ترین نقطه ی آفاق شرابی ست ...
از خون هرآنکس که به تقصیر تو افتاد

غزلی متین، زیبا و تصویری خواندم و لذت بردم.
موفق باشید
///////
ممنون استاد عزیز از حضورتان
اعظم پردل
1390/11/16 در ساعت : 21:6:33
خلیی زیبا جناب نژادهاشمی
از خواندنش لذت بردم
مستدام باشید
///////
ممنون خانم پر دل از حضورتان
سید محمد آتشی
1390/11/16 در ساعت : 23:35:2
زل می زند اوهام و غم و آه به چشمم...
سر می زند اشکی که به تکفیر تو افتاد

زیباوباتسلط
موفق باشید
////
ممنون جناب آتشی عزیز
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/11/17 در ساعت : 8:43:42
جناب نژاد هاشمی عزیز
درود بر شما و این غزل شیرین ، شیوا و دلپذیر ، دست مریزاد و برقرار باشید
///////
ممنون استاد عزیز از حضورتان
محمد علی هلال
1390/11/16 در ساعت : 20:54:28
سلام عرض ادب سید مهدی عزیز

راضی شده ام سر به تنم نیز نباشد ...!
دریاب سری را که به شمشیر تو افتاد

بسیار زیبا بسیار زیبا... دست مریزاد لذت میبرم از اثار جنابعالی
بهاری زی
///////////
ممنون دوست عزیز از حضورتان که مایه ی دلگرمی است
محسن رضوی
1390/11/17 در ساعت : 1:49:17
درود! سپاس از شما!
شعر را خواندم و به نظرم می توان درباره ی آن صحبت کرد ،اگر دوست داشتی بیشتر می نویسم ...راستی وبلاگت را لینک کردم.
///////////
ممنون دوست عزیز منتظر نقد و نظرتان می مانم .....پیامتان را خواندم ...معمولا نقد ها را دوستان به صورت خصوصی در سایت می فرستند ....بدون نقد هم نیستند من به شخصه از نظرات اساتید زیاد بهره برده ام .........ممنون
برزو علی پور (خودکار کم رنگ)
1390/11/16 در ساعت : 21:51:44
جناب نژاد هاشمی دوست ارجمند
« بر چشمه از آن وقت که تصویر تو افتاد
نبض دل ِ من نیز به زنجیر تو افتاد »
« راضی شده ام سر به تنم نیز نباشد ...!
دریاب سری را که به شمشیر تو افتاد »
حسن مطلع و حسن مقطع غزل به زیبایی خود را به رخ خواننده می کشاند غزل خوبی است .
رعایت ترتیب نحوی جمله تا حد امکان نشانه تسلط شاعر بر وزن و دایره واژگانی وسیع ذهن شاعر است .
موفق باشید .
با احترام _ خودکار کم رنگ
//////////
ممنون دوست و منتقد عزیز از حضورتان از اینکه شعر هایم را می خوانید سپاسگزارم
بازدید امروز : 5,455 | بازدید دیروز : 11,772 | بازدید کل : 121,759,472
logo-samandehi