اگر محبت فرمایید و کسانی که مصراع شعرتان را از حیث وزن درست دانسته اند معرفی کنید خیلی ممنون می شوم.سه شعرشناس گفته اند درست نیست ولی شما دست از لجاج بر نمی دارید.فقط شما را به تمام مقدسات قسم می دهم به همین نحو که هست در همه جا و حتی در مجموعه شعر آینده تان ارایه دهید و پاورقی هم بزنید که فلانی و فلانی اشکال کرده بودند.از شما نخواهم گذشت اگر بعدا دست به اصلاحش ببرید.برایم مثل روز روشن است که بابت این اشتباهات بالاخره جایی شرمگین خواهید شد.فقط این روزها و این حرفها را به یاد بیاور ید.به تمام مقدسات سوگند که مصراعتان اشکال وزنی دارد.کسانی که مصراع را بدین صورت درست دانسته اند در عرصه ی ادبیات بی اطلاعترین افرادند هرکس که می خواهند باشند.از قول من به آنها بگویید فلانی شما را فاقد سواد و صلاحیت دانست. ................................... باز هم علیکم السلام ای کاش کمی دست از تعصب بر می داشتید. من اصراری بر درست بودن مصراع ندارم تنها بی دلیل غلط بودن آن را قبول نمی کنم. کاری که ندارد. مصراع را تقطیع کنید و محبت کرده برای من بگذارید. اگر دیدم حق با شماست می گویم سمعا و طاعتا. اگر نظرم مغایر نظر شما بود من هم نظرم را با دلیل می گویم. هر عزیزی که نظری بدهد چه بگوید درست است و چه غلط ، من از ایشان خواهم خواست با دلیل نظرش را برایم ارائه کند تا اگر چیزی را نمی دانم یاد بگیرم. بر فرض اینکه نظر شما درست بوده و مصراع غلط باشد، آخر من نباید بدانم چرا غلط است؟ این چرایش را یک آدم خیر پیدا نمی شود برای من توضیح دهد؟ من که تقطیع می کنم اینگونه است: _ _ U _ U _ _ _ _ U _ U _ مفعول فاعلاتن مفعول فاعلن با (مف) تو (عو) پ (لُ) با (فا) تَ (عـِ) شر (لا) از (تن) میـ (مف) دان (عو) بـِ (لُ) در (فا) کُ (عـُ) نند (لن) اما بعد، گیرم وزن غلط و گیرم که شعر ضعیف، که البته واقعا هم به نظر خودم شعر چندان قوی نیست ولی به این ضعیفی هم که شما می گویید نیست، آخر استاد عزیزم شما مگر علم غیب دارید که حکم صادر می کنید؟ شانس آوردم دم دستتان نیستم لابد همانجا بنده را ممحور الدم اعلام می کردید. عصبانیت که ندارد. قرار است اینجا امثال من چیری یاد بگیرند نه اینکه صرفا چشم و گوش بسته حرف دیگران را بپذیرند. یا علی
|
درود بر جناب عالی سروده ی دلنشین، متعهد و دردمندانه ای بود. دست مریزاد. در ارتباط با مجادله ی قلمی که میان شما و جناب خوش عمل گرامی در گرفته است بنده سواد آن را دارم که بخواهم جسارت ورود پیدا کنم. اما به عنوان کسی که دو دهه است که در زمینه ی سینما و حوزه ی فرهنگ و هنر نقد می نویسم باید عرض کنم که روش سخن در نقد هنری با شیوه ی بیان و نوشته در نقد اجتماعی متفاوت است. در نقد اجتماعی تلاش فرد یا گروه منتقد ایجاد تغییر در ساحت ها و کالبد های بیرونی است و این کار با حوزه عمل تکنیکی و مکانیکی همسایگی نزدیکی دارد. اما در نقد هنری، منتقد باید تلاش کند اتفاقی که را درست می داند در درون هنرمند ایجاد کند. چنین کاری با ذوق و سلوک همسایه است. اگر در درون هنرمند مخاطب نقد چشمه ای از تاثیر نجوشد و سخن نقد کننده نتواند به یک برانگیزانندگی منجر شود، منتقد نباید بر سخن خود ( حتی اگر درست باشد ) پافشاری کند. سربلندی همه ی عزیزان را از درگاه خداوند طلب می کنم و برای جناب عالی و جناب خوش عمل گرامی که دغدغه های مقدس و ارجمندی دارند رستگاری و نیکی آرزو می نمایم. ................................ سلام جناب نبوی عزیز به نظر من مجادله ای نیست. تنها اختلاف اینجاست که من یاد نگرفته ام بی دلیل چیزی را بپذیرم. چنانچه مصراع مذکور غلط است (که طبق دانش ناقص بنده نیست) از دوستان عاجزانه خواهشمندم که برایم با دلیل نادرستی آن را اثبات کنند چراکه من هر چه با دلیل و برهان می گویم درست است آنها صرفا می گویند نه. جالب اینجاست که مصراع اول بیت آخر هم دقیقا از لحاظ تقطیع مانند همین مصراع است ولی کسی ایرادی به آن نمی گیرد، همه مشکل هم از "الف" کلمه "از" ناشی می شود ک احتمالا دوستان در خوانش آن را متصل می خوانند. از جنابعالی هم تقاضامندم که اگر دلیلی بر درستی یا نادرستی مصراع مذکور دارید بنویسید تا بر بنده معلوم شود. البته من خودم هم با برخی از دوستانی که با ایشان در تماس بودم موضوع را مطرح کردم و آن دوستان صحت را تایید کردند البته یکی از دوستان ابتدا گفت غلط است ولی وقتی برایشان خواندم متوجه شدند که درست است و اشکال از نحوه خوانش آنها بوده است. یا علی
|
*توضیح فوری: با سلام فقط در مصراع دوم بیت 6 وزن مغشوش شده است.بیت 7 را سهو بنده از فرط پیری!بدانید و کوری! ...................... اختبار دارید استاد
|
خصوصی ...خصوصی درود بر شما جناب فردسی مصرع با توپ و با تشر از میدان به در کنند از وزن خارج است لطفا بررسی مجدد بفرمایید در مصراع گیریم که به اسم حقوق بشر کنند اگر ((که)) را با اغماض هجای بلند محسوب کنیم وزن قابل توجیه است ولی چون موسیقی شعر به هم می ریزد این اغماض را من جایز نمی دانم.... در مجموع...شعر شما رو دوست دارم .............................. سلام بر جناب کرمی عزیز راستش هرچه می خوانم می بینم که درست است. در واقع "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" تبدیل شده به "مفعول فاعلاتن مفعول فاعلن". در واقع این مصراع از لحاظ تقطیع دقیقا مانند مصراع اول بیت آخر است. در مورد "که" هم همانطور که فرمودید صحیح است. راستش من به اندازه شما به روان خوانده شدن شعر مقید نیستم خوشحالم که در محموع به دلتان نشسته از دقت نظرتان ممنونم
|
وقتی تفنگ پیش قلم کم می آورد باید قلم بدست بگیران خطر کنند .......... دست مریزاد دوست عزیز موفق باشید ................................... سلام ممنون که قدم رنجه کردین
|
سلام دوست من پایدار باشید .................... سلام دوست ممنون از حسن نظرتان
|
سلام بر جناب فردوسی عزیز غزلی زیبا ، شیرین شور انگیز و چشمگیر سروده اید ، دست مریزاد و شعرتان برقرار خصوصی : با عرض پوزش فکر می کنم این مصراع <با توپ و با تشر از میدان به در کنند > کمی پرش وزنی دارد . به نظر می رسد به جای "از" به یک کلمه دوسیلابی نیاز دارید مثلا" می شود گفت < با توپ و با تشر که ز میدان به در کنند > مستدام باشید ............................. سلام بر جناب استاد روحانی عزیز ممنون از دقت نظرتان. توضیحاتی را درباره مصراع مذکور خدمت استاد خوش عمل و جناب کرمی عزیز ارائه کردم که شرح ماوقع است
|
با سلام.در یک نظر کلی بگویم:از شاعری چون شما انتظار نداشتم شعری چنین متوسط و نزدیک شده به شعار بخوانم.من اطمینان دارم که اگر بخواهید مجموعه ای فراهم آورید از گذاشتن این شعر صرف نظر خواهید کرد....واما در ابیات 6 و 7 مصراعهای دوم شدیدا مختل الوزن است.سه بار تقطیع کردم به هیچ وجه سالم نبود....وتمنایم این است قبل از پاسخگویی به این پیرپدر-که شاید باری داشته باشد که بار دلش شود-بگذارید چندنفر شعرشناس هم اظهار نظر کنند! ...................................... علیکم السلام استاد مهربان راستش رو بخواهید درباره شعاری بودن شعر باید بگم به نظر من اصولا شعار فی نفسه چیز بدی نیست و اگر به درستی استفاده بشه بسیار هم خوبه و شاید برخی از مضامین خارج از شعار نیستند البته من اسم این شعرها رو میذارم "رجز گویی" . در مورد وزن هم که پیشتر بحث ها شده. اگر میگویید وزن غلط است می گویم نه غلط نیست. اگر می فرمایید ثقیل است می گویم بله حق با شماست. می دانم که شما (و کلا اهالی این کوچه) میانه ای با اخیارات شاعری ندارید ولی چه کنم زبان شعر من اینگونه است. همانطور که جناب روحانی فرموده اند به جای دو هجای کوتاه از یک هجای بلند استفاده شده که غلط نیست ولی در خوانش ثقیل می نماید. باز هم از وقتی که گذاشتید ممنونم
|
به عنوان کسی که بیش از 25 سال خدمت در مطبوعات و مراکز فرهنگی این مملکت پرورش دهنده ی استعدادشعری دوسه نسل بوده ام و اگر اسامیشان را قطار کنم از بینشان بیش از بیست شاعر شاخص معاصر بیرون می آیند به آینده ی شما بسیار امید بسته بودم.اما افسوس که با لجاجتهای بی مورد برمن ثابت شد که حدیقف دارید و بیش ازین امکان پیشرفتتان نخواهد بودکه همین شعر حاضر گواه صادقی است.سه نفر شعرشناس مسلط می گویند وزن را باخته اید ولی شما از اختیارات شاعری می گویید.متاسفانه نمی دانید اختیارات شاعری آن نیست که از پیش خودمان وضع کنیم.اختیارات شاعری یک امر معین با چهارچوب مشخص است.در باره ی شما با یکی از اجله ی شعرای معاصر-که شناخت خوبی از شما و من دارد-صحبت می کردم.از او که اهل سایت مایت و اینجور چیزها نیست استدعا کردم نظری به دفتر شعرتان بیندازند.انداختند و برای شما بسیار متاسف شدند به مثل من. ............................... سلام مجدد از من نخواهید چیزی را بی دلیل بپذیرم. اگر می فرمایید وزن غلط است برایم تقطیع کنید. من وقتی تقطیع می کنم می بینم دو مصراع "با توپ و با تشر از میدان به در کنند" و مصراع "بگذار دشمنانت این عمر مانده را" به یک گونه هستند. پس چرا کسی نمی گوید مصراع دوم غلط است؟ اتفاقی که می افتد این است که دوستان در مصراع اول "الف" کلمه "از" را متصل می خوانند و در نتیجه غلط خوانده می شود. لطفا یک بار هم بعد از "تشر" مکث کنید و بخوانید : "با توپ و با تشر، از میدان به در کنند". در هر حال گردن من از مو باریک تراست به قول پدرم این خنجر تو این حنجر من یا علی
|