تا چند اعتراف كه كاري نكرده ام
با اين كمان هنوز شكاري نكرده ام
طوفان به پا نكن كه چه ناگاه مي روي
از كوي تان كه هيچ گذاري نكرده ام
گيلاني ام كه خيس غزل مي شود دلم
جز عشق و شعر هيچ قماري نكرده ام
عيسي نبوده ام كه مسيحا شوم ولي
خاكي به چشم هيچ نگاري نكرده ام
باراني است شعر و غزل هاي من هنوز
يعني غزل به عشق غباري نكرده ام
دريا تبار من شده باران نژاد من
من ادعا به ايل و تباري نكرده ام
جز اين قلم كه جرم من و پيشه ي من است
جرمي دگر نبوده و كاري نكرده ام
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/25 در ساعت : 10:3:34
| تعداد مشاهده این شعر :
1463
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.