ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



در باطن دردیست


 

 



درد باطن



در باطن دردیست... که



کم کم مرا میخورد



و خانوادۀ فطرتم را آراز میدهد



در اعضا خون میشوند



در جگر ابله هم......!



***



در باطن دردیست... که



روحخانۀ دلم را در خیال میپراند



بالِ حسم را در آشیانِ نفس



***



در باطن دردیست... که



از ازل در روح فعلیت داشته



و خداگری میکرد از حس...!



***



در باطن دردیست... که



"من" را زندانی ساخت



در گوانتاناموی دل....!



***



در باطن دردیست... که



دل را جگر چک کرده



و من راتراش کاری...



از جنسِ بُرُّش



از جنسِ عشق



***



در باطن دریست... که



با افیونکاری هم نمیتوان



درمان کرد..... جز دیدار معشوق



***



در باطن دردیست... که



چون حکمت، درون را کشف میکند



در حال بیخودی



در حال خدایی



در حال غیبی



***



در باطن دردیست که



از فرهادِ حس عبور کرده



و تا اوج شیرینِ عشق میرسد



در درون خودی.........!

 



2012/01/03





 


کلمات کلیدی این مطلب :  در ، باطن ، دردیست ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/29 در ساعت : 12:5:27   |  تعداد مشاهده این شعر :  1402


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید مهدی نژاد هاشمی
1390/11/29 در ساعت : 18:55:18
ممنون شعرت را خواندم و استفاده کردم دوست عزیز
صادق رحمانی
1390/11/29 در ساعت : 15:46:41
درود بر شما. استفاده کردم.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/11/29 در ساعت : 22:55:59
سلام جناب بیخود عزیز
چگونه این همه درد به جان بیخود ما هجوم برده بود و ما نمی دانستیم
شعر درد هایتان شعر خواندنی خوبی بود ، امید که درد هایتان به حد اقل تقلیل یابد
بازدید امروز : 19,180 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,575,140
logo-samandehi