هوا پس است(مبارك دررفت)
سكوت مي كنم و مي گريزم ازفرياد
تونيزهمسفرم باش هرچه بادا باد
زطوف كعبه ي عزت هماره شد محروم
هرآنكه ساغَرَكي خورد وعمر داد به باد
كم است اگر بدهندم نه ملك ري كه دوعالم
به كسر ثانيه اي يار خود برم از ياد
صداي ساعت شماطه دار بيگ بن را
به گوش هوش شنيدم كه اين ندا ميداد
هوا پس است برادر بترس از روزي
ندا دهند فلاني زسلطنت افتاد
نداشت تاب تحمل مبارك ودررفت
زدست صاعقه ي مردمان نيك نهاد
خدا بكام دل مردمان ديگر هم
كند فسردن اين جائران بي بنياد
روند از پي هم خانه در درك گيرند
كنند قسمتي از چاه ويل را آباد
احدروحاني – 24/11/89
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:11:34
| تعداد مشاهده این شعر :
1109
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.