ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



یک شب فقط دست از سر دیوانه بردا


یک شب فقط دست از سر دیوانه بردار



او هم خودش را فوق فوقش می زند دار



هیچ اتفاقی هم نمی افتد، نترسید



اما شود شاید رگ دیوانه بیدار



شاید که از بیخ گلوی خود بگیرد



یا چند باری سر بکوباند به دیوار



وقتی که چاقو با رگش بازی کند، او



یادش بیاید بسته شد روزی به رگبار



یادش بیاید مرگ پا روی سینه اش ماند



سیلش نکرد اما به چشم یک خریدار



پرتاب شد اینجا و گم شد در شلوغی



دور خودش چرخید و خود را کرد انکار



در هیأت یک دوره گرد ورشکسته



گاهی سر بازار و گاهی پای بازار



هر روز تنهایی برادر بود با او



از پشت سر گاهی صدا می زد: وطن دار



شب رفت و شاعر شمع خود را کرد خاموش



دیوانه گم شد سایه اش بر روی دیوار



فردا ببینی هیچ کفشی پشت در نیست



برجای او خاکستر یک بسته سیگار



  


کلمات کلیدی این مطلب :  یک ، شب ، فقط ، دست ، از ، سر ، دیوانه ، بردا ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/6 در ساعت : 18:21:21   |  تعداد مشاهده این شعر :  1030


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/12/6 در ساعت : 20:32:22
سلام بر جناب بینش عزیز
شعری استوار و پرشور در یک ستون عمودی درد و عشق ، دست مریزاد و مستدام باشید
محمد توحیدی چافی
1390/12/6 در ساعت : 19:6:57
سلام ...جالب انگيز ناك بود و محكم...برقرار باشي
حمیده میرزاد
1390/12/8 در ساعت : 15:5:37
سلام جناب بینش

خواندم وفیض بردم.

میخواستم بدانم اهل کجایید؟

چون مثال خار زدن به نشئه یا واژه ی وطندار فارسی دری است .
علی رضا آیت اللهی
1390/12/7 در ساعت : 8:57:29
سلام
شعري به همين رواني ، و پيامي به همين سادگي . لقمه را دور سرنچرخانده ايد ؛ خيلي صريح و سلسله وار آمده ايد . .. امٌا متين و وزين . چه بگويم ؟ احسنت . برقرار باشيد انشاء الله .
سید مهدی نژاد هاشمی
1390/12/8 در ساعت : 0:10:11
سلام دوست عزیز شعر زیبایی بود ممنون
محمدرضا درانی نژاد
1390/12/7 در ساعت : 16:32:20
فردا ببینی هیچ کفشی پشت در نیست

دور خودش چرخید و خود را کرد انکار

تعابیر بسیار زیبا

اما خیابان چشم آدم خوار دارد
درود بر شما

اما : بیداری اما می زند به نشئه اش خار قشنگی این شعر زیبا را مخدوش می کند
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/12/7 در ساعت : 0:46:37
سلام آقای بینش بزرگوار
زیبا بود و دلنشین . سربلندباشید
اکرم بهرامچی
1390/12/7 در ساعت : 15:24:58
سلام آقای بینش
شروع غزل و خاتمه اش خیلی قشنگ بود/دست مریزاد
علی میرزائی
1390/12/6 در ساعت : 21:54:1
سلام جناب بینش
غزل زیبایی است بهره بردم
درود بر شما
مجید مه آبادی
1390/12/7 در ساعت : 22:38:4
درود جناب بينش

پرتاب شد اینجا و گم شد در شلوغی

دور خودش چرخید و خود را کرد انکار
صادق رحمانی
1390/12/7 در ساعت : 9:52:24
فردا ببینی هیچ کفشی پشت در نیست
برجای او خاکستر یک بسته سیگار

چه غم انگیز!

مجتبی اصغری فرزقی
1390/12/7 در ساعت : 9:20:7
سلام جناب آقاي بينش عزيز و دوست داشتني


اين هفته به جلسه معاصران خراسان و جلسه حوزه تشريف نياورديد.

به قول مشهدي ها يكي طلب ما......( مزاح)


دوستان تاجيك ما آمده بودندو شعر خواندند و اتفاقا دنبال شما مي كشتند. وعده دادم به هفته هاي بعد


امروز و .....منتظر شما هستيم


...


ياعلي

كيان
بازدید امروز : 19,312 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,575,272
logo-samandehi