بار الها! تو شایسته آنی نیستی که در میان واژه های نگاشته, جستجویت کنم.
بار الها! شرمسارم از بالابردن دست ها به سویت. با آنکه خود گفته ای:
" دعا پلی ست میان من و بنده هایم"
بار الها! کوله بار گناهم چنان است که بغض, قدرتی برای صدا کردن ندارد.
بار الها! چه زیبا سروده ای, شروع تمام غزلهای عاشقی را " اللهم انی اسئلک".
بار الها! من آن نابینای فانوس به دستی هستم که آوازه ی نا بندگی ام در شهر, قصه ی هر محفلی ست.
بار الها! می دانم که بنده ی گناهکار و ناسپاسی بوده ام.
بار الها! آمده ام برای کوبیدن دربهای کرمت.
بار الها! آمده ام که طعم مهربانی دست هایت را دوباره بچشم.
بار الها! مگر نه آنکه خود گفته ای:" دلی آرام نگردد مگر با ذکر نامت"
بار الها! بگشای آغوش سخاوت و سعادت را و مرا امید ده به هدایت در کوچه باغهای معطر به عشقت.
بار الها! رهایم کن از این چهره ی درد و ریا و غرور.
بار الها! کمکم کن تا بشکنم این کالبد متعفن و نقاب سیاه شیطانی را.
پروردگارا! مگر نه آنکه بنده هایت می توانند سبکبال و پرنده تر از مرغانی آسمانی ات باشند.
ای دوست!
محتاجم...محتاجم...محتاجم...
به حضورت برای آرامش قلب خویش
"اَللَّهُمَ اْغْفِرْلیَ الذُّنوُبَ الَّتی تَهْتِکُ الْعِصَمْ"
التماس دعا
رضا روستا
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/9 در ساعت : 11:38:0
| تعداد مشاهده این شعر :
895
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.