سیدنا نژادهاشمی با سلام وادب واحترام/ چون شعر حال وهوای غربت جمعه ها و انتظارراداشت وسوسه شدیم چندبارخواندیمش ، حرف های دلنشین وگفتنی اش به دل نشست ، دست مریزاد و ماجورباشید .
اما چند نکته :
1- لطفا با ویرگول و... مفهوم بیت را رساتر کنید ، جسارتا من این کار را کردم :
در دفتر باز نیمه شب می خواند
مهتاب : « هوای کوچه ها غم دارد » . یعنی مهتاب می خواند که : « .................».
2- درودیوارها نگاهی مرموز دارند ، انگار که درودیوارها غربت محرم دارند!!! یعنی چه ؟
دارد در و دیوار نگاهی مرموز
انگار که غربت محرم دارد
3- پایان فصل دربدری ، دری رو به جهنم دارد یعنی چه ؟!! وقتی پایان فصل دربدری ست یعنی دربدری به پایان رسیده است و حاصل این پایان ، دری رو به جهنم داشتن است ؟!!!
در آخر ِ این فصل پر از در به دری
هرسمت دری رو به جهنم دارد (ناکامی و عذاب بی تو)
4- شوروهیجان کام آدم داشتن . اگر به معنی این باشد که می خواهد انسان را به کام خودبکشد معنای درستی ست که باید خود خواننده به آن برداشت برسد و من به عنوان یک خواننده این بیت رااینگونه معنا می کنم : « سیبی که در آستانه ی ( درگاه- جلوی در=چون آستان فقط همین معنی رادارد= دل درحال چرخیدن است ، شوروهیجان کام آدم رادارد» جسارتا من به معنا نرسیدم !!!
سیبی که در آستان دل می چرخد
شور و هیجان کام آدم دارد
5- من این بیت را معنی می کنم ، شما استادگرانقدر برایم اصلاحش کنید : « عشق تو بزرگ تر از هرحجمی است ، لبریزی (تو سرشاری ، پری ) وبه همین دلیل ، دلیل بزرگ بودن عشق تو از هرحجمی- این دیوانه شدن هم دارد یا تو حق داری به دلیل این حجم دیوانه شوی».
عشق تو بزرگ تر- َتر از هر حجمی ست
لبریزی و دیوانه شدن هم دارد
6- این بیت قشنگ بود
هر جمعه که از عمر زمین می گذرد
با خود غم و اندوه دمادم دارد
7- هرچند که از رفتن تو دستش ودلش زخم دارد = حتما منظورتان جمعه است = انتظارمرهم دارد = زخم بردست نشستن یعنی چه ؟!
هرچند که زخم دارد از رفتن تو
دست و دلش انتظار مرهم دارد
جسارت شد بابی برای آشنایی بود و گفتگو و نقدی باتوجه به فهمم. موفق باشید و سرفراز