غزلی از کتاب مردی شبیه خوابهای پرتقالی
با چشم های لعنتیِ گول خورده ام
خود را به عمق آیینه ی دق سپرده ام
هی فکر می کند به تو تبخیر می شود ...
" یک تکه ابر گم شده ی باد برده ام "
مثل جهنمی ا ست که له می کند مرا ...
سنگینی ِ نگاه تو بر روی گُرده ام
انگور های وسوسه انگیز خویش را
له کرده ای درون دل رنج برده ام
آخر بنوش و مست کن و بی هوا برقص ...
با پیک های سینه ی در هم فشرده ام
پاییز می شوی نفسم را نفس نفس ...
لکنت گرفته لفظ و بیان ِ شمرده ام
د ِ مثل ِ دل خورم من از آزار چشم ها...
از سوزش دهانم و آش نخورده ام
تو دفن می شوی من دیوانه را چه زود ....
هرچند من هنوز برایت نمرده ام
منتظر حضور شما در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران واقع در
مصلای بزرگ تهران هستیم.
دیدار ما در: شبستان، سالن 3 راهرو 20 غرفه 21
انتشارات شاملو مشهد
کتاب بازی تمام شد همه با هم کلاغ پر و مردی شبیه خوابهای پرتقالی بنده در این غرفه
ارائه می شود
http://sabzevar-sher.persianblog.ir
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/13 در ساعت : 10:8:5
| تعداد مشاهده این شعر :
1233
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.