ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



رباعی (فواره و حوض )


هم پرده ای از حریر پرداخته بود



هم فرش پر از ستاره انداخته بود



تا چهره ی آسمان نمایان بشود



حوض از دل خود آینه ای ساخته بود



 



بر سطح زلال آب ، درپاشی کرد



لبخند زد و سلام بر کاشی کرد



فواره که بیقرار شد با قلمش



صد دایره روی آب نقاشی کرد



 



در دامن آسمان  رها می شد ، اگر...



از یار همیشه اش جدا می شد ، اگر...



فواره به گوش قطره ها سیلی زد



راز دل حوض برملا می شد، اگر...


کلمات کلیدی این مطلب :  رباعی ، (فواره ، و ، حوض ، ) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/18 در ساعت : 20:4:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  1516


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید اکبر سلیمانی
1391/2/19 در ساعت : 9:11:55
سلام. رباعیهای خوبی از شما خوندم.در رباعی سوم باید توجه داشته باشید که در رباعیهایی که به کلمه ای ختم میشن که مخاطب رو منتظر میزاره مثلا به "اگر، که و..." باید هخاطب به انتظارش برسه. اگر " از یار همیشه اش جدا می شد " را ادامه مصرع اول بدونیم. جواب " اگر " مصرع دوم چی میشه ؟! در مصرع سوم فعل " زد " با بقیه تناسب نداره و اگه " می زد " باشه از این نظر درست میشه مثلا " فواره به گوش قطره سیلی می زد " سبز باشید
ابراهیم حسنلو
1391/2/19 در ساعت : 22:4:15

عاشقانه ای برای ماه

مجموعه شعر های ابراهیم حسنلو رادمهر




راهرو 31 غرفه 17
انتشارات هزاره ی ققنوس.
احمد فرجی
1391/2/19 در ساعت : 1:48:17
باسلام وادب واحترام/ رباعی اول ودومتان بی نظیر بود ، زیبا وخواندنی . رباعی سوم خیلی وزنش سنگین به نظر م رسید هرچند که واژه ها بسیار نرم ومهربان بودند . موفق باشید جسارت کردم ببخشید . دردامن آسمان رها شد ، آن شب از یار همیشه اش جدا شد ، آن شب فواره به گوش قطره چون سیلی زد راز دل حوض برملا شد آن شب .
دکتر آرزو صفایی
1391/2/19 در ساعت : 20:15:27
سلام بانو
خواندم و بهره بردم
زیباست
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/2/18 در ساعت : 21:26:37
با سلام ، عرض ادب و ارادت
رباعی ها فوق العاده زیبا و دلنشینند و حرف های نوی می زنند ، دست مریزاد و مستدام باشید


خصوصی و با عرض پوزش
در رباعی سوم به نظرم فعل این مصراع < فواره به گوش قطره ها سیلی زد >
با ساختار کلی رباعیتان سازگار نیست
با توجه به شرطی بودن جمله و تأکیدی که روی اگر دارید بد نیست کمی تغییر بدهید مثلا"
( فواره به گوش قطره سیلی می زد )
موفق باشید
-------------------------------------
ممنون از لطف شما و راهنمایی شما...باعث افتخار منست که مرا می خوانید...
جسارتا اگر سیلی نمی زد راز دل حوض برملا می شد! البته اگر و شرط ... را گذاشته ام به عهده خواننده.
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/2/19 در ساعت : 12:22:53
درود برشما سركار خانم بهزادي رباعي هايتان يكي ازديگري زيباترودلنشين، هميشه دلشادو موفق باشيد.
هدیه ارجمند
1391/2/21 در ساعت : 15:44:32
سلام خانم بهزادی گرامی...
درود برشما ورباعی های زیبای همیشگی شما..
با جناب روحانی کاما موافق هستم...
موفق باشید وشاعرتر...
علی میرزائی
1391/2/19 در ساعت : 1:33:40
سلام سرکار خانم بهزادی آزاد رباعی های زیبا،روان و فا خری است درود بر شما
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/2/19 در ساعت : 13:54:42
با سلام مجدد
من هم با شما هم عقیده ام و چیزی غیر از آن چه شما در نظر دارید نمی گویم
هما نطور که نوشته اید "جسارتا اگر سیلی نمی زد راز دل حوض برملا می شد! البته اگر و شرط ... را گذاشته ام به عهده خواننده. "
در این که سیلی زدن مشروط به برملا شدن راز دل حوض شده حرفی نیست
ولی شما یک زمان به عقب برگشته اید که باید اصلاح شود
به عبارتی جمله ی ساده ای که ما نیاز داریم اینطور می شود :
< اگر راز دل حوض برملا می شد فواره به گوش حوض سیلی می زد > لطفا به فعل های می شد و می زد توجه کنید .
ولی شعر شما می گوید ( اگر راز دل حوض برملا می شد فواره به گوش حوض سیلی زد ) نا سازگاری از اینجاست و گرنه همه پیز سرجای خودش قرار دارد
شاعرانگیتان مستدام
بازدید امروز : 4,426 | بازدید دیروز : 10,870 | بازدید کل : 122,945,935
logo-samandehi