سلام. رباعیهای خوبی از شما خوندم.در رباعی سوم باید توجه داشته باشید که در رباعیهایی که به کلمه ای ختم میشن که مخاطب رو منتظر میزاره مثلا به "اگر، که و..." باید هخاطب به انتظارش برسه. اگر " از یار همیشه اش جدا می شد " را ادامه مصرع اول بدونیم. جواب " اگر " مصرع دوم چی میشه ؟!
در مصرع سوم فعل " زد " با بقیه تناسب نداره و اگه " می زد " باشه از این نظر درست میشه مثلا " فواره به گوش قطره سیلی می زد "
سبز باشید
|
عاشقانه ای برای ماه مجموعه شعر های ابراهیم حسنلو رادمهر راهرو 31 غرفه 17 انتشارات هزاره ی ققنوس.
|
باسلام وادب واحترام/ رباعی اول ودومتان بی نظیر بود ، زیبا وخواندنی . رباعی سوم خیلی وزنش سنگین به نظر م رسید هرچند که واژه ها بسیار نرم ومهربان بودند . موفق باشید
جسارت کردم ببخشید .
دردامن آسمان رها شد ، آن شب
از یار همیشه اش جدا شد ، آن شب
فواره به گوش قطره چون سیلی زد
راز دل حوض برملا شد آن شب .
|
سلام بانو خواندم و بهره بردم زیباست
|
با سلام ، عرض ادب و ارادت رباعی ها فوق العاده زیبا و دلنشینند و حرف های نوی می زنند ، دست مریزاد و مستدام باشید خصوصی و با عرض پوزش در رباعی سوم به نظرم فعل این مصراع < فواره به گوش قطره ها سیلی زد > با ساختار کلی رباعیتان سازگار نیست با توجه به شرطی بودن جمله و تأکیدی که روی اگر دارید بد نیست کمی تغییر بدهید مثلا" ( فواره به گوش قطره سیلی می زد ) موفق باشید ------------------------------------- ممنون از لطف شما و راهنمایی شما...باعث افتخار منست که مرا می خوانید... جسارتا اگر سیلی نمی زد راز دل حوض برملا می شد! البته اگر و شرط ... را گذاشته ام به عهده خواننده.
|
درود برشما سركار خانم بهزادي
رباعي هايتان يكي ازديگري زيباترودلنشين، هميشه دلشادو موفق باشيد.
|
سلام خانم بهزادی گرامی... درود برشما ورباعی های زیبای همیشگی شما.. با جناب روحانی کاما موافق هستم... موفق باشید وشاعرتر...
|
سلام سرکار خانم بهزادی آزاد
رباعی های زیبا،روان و فا خری است
درود بر شما
|
با سلام مجدد من هم با شما هم عقیده ام و چیزی غیر از آن چه شما در نظر دارید نمی گویم هما نطور که نوشته اید "جسارتا اگر سیلی نمی زد راز دل حوض برملا می شد! البته اگر و شرط ... را گذاشته ام به عهده خواننده. " در این که سیلی زدن مشروط به برملا شدن راز دل حوض شده حرفی نیست ولی شما یک زمان به عقب برگشته اید که باید اصلاح شود به عبارتی جمله ی ساده ای که ما نیاز داریم اینطور می شود : < اگر راز دل حوض برملا می شد فواره به گوش حوض سیلی می زد > لطفا به فعل های می شد و می زد توجه کنید . ولی شعر شما می گوید ( اگر راز دل حوض برملا می شد فواره به گوش حوض سیلی زد ) نا سازگاری از اینجاست و گرنه همه پیز سرجای خودش قرار دارد شاعرانگیتان مستدام
|