چرا امشب دلم آروم نداره
آخه امواج توی چشاش اون داره
دل شوریده و دیوونه من
کنج سلولش همیشه می باره
نمیدونم چی شده این روزا اون
چشش و دوخته و درانتطاره
مگه ميشينه ديگه اون تو خونه
همچو ليلي بر مجنون كه زاره
اون غریب و بی کس و تنها شده
غم و دردش رو بپرس از ستاره
برو (عرفان) دیگه این دل نمیشه
چکنم از دست این آتیش پاره
================
گل میکند آلاله ازخون دل ما
لیلای شبگرد که مجنون دل ما
کلمات کلیدی این مطلب :
امواج ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/24 در ساعت : 15:51:5
| تعداد مشاهده این شعر :
1007
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.