باد می وزرد
خاک می جهد
کوچه به کوچه راهی بازار می شود
باد می وزد
خاک می جهد
هر صبح و شام قافیه تکرار می شود
***
در این محاصره
از پشت پنجره
کاری بجز نوشتن شعر و ترانه نیست
بیچاره پنجره
از این محاصره
آرام رو به مردن و دیوار می شود
***
میدان شهر ما
باشد از ابتدا
با عکس یک جوان
پویا و جاودان
از گرد روزگار
این نقش یادگار
هر سال پیر و کهنه تر از پار می شود
***
این خلق تیره رو
دستش به سوی او
صوت رسایشان
بشکسته در گلو
باشد نوایشان
نزد خدایشان
کی کدخدای ما ، بیدار می شود ؟
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/2 در ساعت : 20:29:45
| تعداد مشاهده این شعر :
1111
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.