ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



من و برادران سنی‌ام

وعتصمو بحبل الله جميعآ ولا تفرقو

 

من و برادران سنی‌ام

سایه‌ بان هم بوده‌ایم، تابستانهای داغ را

 وچه زمستانهایی را

که چشم در چشم هم چای نوشیدیم و آب کردیم

چه بهارها به تماشا

 چه پاییزها که به گل نشستیم!

من و برادران سنی‌ام

با عطر گل محمدی صلوات می‌فرستیم

زمین را شخم می‌زنیم و محبت می‌کاریم

اما

دشمنان من

 دشمنان من و برادران سنی‌ام

همانان که دل موسی را دریای خون کرده‌اند

آنانکه هرسال میلاد مسیح را پایکوبی می کنند

 تا به صلیبش بکشانند

آمده‌اند با سینه‌های متعفنشان

با گردن های دراز زنانشان

که آذین بسته به بند بند انگشت حسرت کودکان ماست

با گوشواره‌هایی از لخته‌های خون دل مادران شهیید

با کراواتهایی

  ناتوان از پوشاندن اجساد مثله شده‌ی بشر

آمده‌اند با سینه‌هایی متعفن از کینه‌هایی دیرینه

از دل سیاه پرونده‌های کاخ‌های سفید

از همت کوتوله‌ی برج‌های ایفل

از لا به لای دندانهای پوسیده‌ی عجوزه‌ی بریتانیای کوچولو

آمده‌اند بین من و برادران سنی‌ام را به هم بزنند

آمده‌اند بین من و برادران سنی‌ام

با شعله‌های سیاه فتنه

با تمام گزینه‌های روی میز

ودیگر اقدامات لازم

 

آمده‌اند بین من و برادران سنی‌ام را به هم بزنند

تا در شعب ابی‌طالب محمد را محاصره‌ی اقتصادی کنند

تا خیمه‌های اهل بیت را بسوزانند

اما

 هیهات

 هیهات

که ما آنقدر در هوای حسین بارانی بوده‌ایم

که آتش‌ها خاموش می‌رسند

شیعه تر از همیشه با برادران سنی‌ام صلوات می‌فرستم

و گل محمدی می‌روید...

 

کلمات کلیدی این مطلب :  من ، و ، برادران ، سنی‌ام ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:19:6   |  تعداد مشاهده این شعر :  1168


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,021 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,556,981
logo-samandehi