باسلام وادب واحترام . سروده ی شماراخواندم چندنکته به نظرم آمد :
1- اختلال وزن در مصراع اول ودوم کاملا مشهود است/
همیشه داده ام آتش به جانِ خود سپندش را
پریشان کرده هر گاه او همان زیبا کمندش را
2- غزل خوانم و سودایی یعنی چه ؟!! در مصراع (به پایِ چوبه ی دارش غزل خوانم و سودایی) یعنی چه ؟!!!
3- / می نویسم یعنی (من می نویسم ) و بلافاصله بازهم (من) را آورده اید که حشو است واضافی ست و این حشو چندبار در ابیات دیگر تکرار شده است .
4- شعرقندش را یعنی چه ؟!! شعرشیرین مثل قندش را حتما منظورتان بوده است که با آوردن شعرقندش را، اختلال معنایی اش کاملا مشخص است
قناری بر سرِ کوچه وَ بلبل بر لبِ بام است
حکا یت می کنند آنان برایم شعرِ قندش را
5- بازهم آوردن من بعد از بخوانم ، حشو است و یا مصرع خداخواهد بخوانم من.... حتمامنظورتان این بوده که اگرخدابخواهد من تمام بندبندش را بخوانم...ازنظرمعناکاملا مشکل دارد
تمامِ خاطرم باران گرفت و شد اهورایی
خدا خواهد بخوانم من تمامِ بند بندش
6- پرش معنا در مصراع دوم اصلاقابل توجیه نیست . معنا می کنم : به پای تو من نذردل کردم (حتمامنظورتان این بوده که دلم را نذر پای تو کردم ) که گزندش را ( گزنداورا) بردارد!!!!
به کامِ چشمه و دریا تمامِ نازِ چشمان
به پایت نذر کردم دل،که بر دارد گزندش را
7- اختلال وزن ومعنا در این بیت بیداد می کند : 1-اختلال وزن 2- نوشیدن باران از دریاچه 3- قربانی کردن اسماعیل گوسفندش را به پای تو ... اسماعیل برای اینکه قربان نشود خداوند گوسفندی را به جای قربانی او فرستاد و تعبیر اینکه اسماعیل گوسفندش را به پای تو قربان کرد کاملا بی معنی ست
تو آیا از کدام... دریاچه می نوشی باران را
که اسماعیل قربان کرد به پایت گوسفندش را
جسات مرا ببخشید. موفق باشید