ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



جیر جیرک ها.... (سهیل ساسان)


 



پنجره را باز میکنم...صدای جیر جیرکها آرام آرام فریب  می دهد، پلکهایم را...



امروز روز دیگری است... نمیدانم آسمان چرا تا این حد صاف است؟



به سرم زده بود از روی پنجره گام بردارم و مشتی ابر در جیبم بگذارم...



یادم رفته بود خدا اینجاست...



یادم رفته بود خدا هم هست...



چقدر به دل مینشیند، آواز شکرانه جیر جیرکها.....!!!



گویی از راز و نیاز خسته نمیشوند...



انگار دلشان از تعلقات دنیا جداست...



شاید نمیدانند باغی که در آنند متری چند می ارزد؟



گاهی آنقدر به خدا نزدیک میشوند که فراموش می کنند طلوع خورشید را...



من باور کرده ام گرمای خورشید حقیر تر از آتش عشق است...



حس میکنم این آفتاب هرگز نتوانسته باشد مانند این جیر جیرکها خدا را لمس کند...



حال غریبی است بانو ...



هنوز همه با هم .....!!! یک جیر جیرک سر خورد... خشک شد ... مرد...



کاش میدانستم آفتاب او را سوزاند یا شعله عشق؟ من که فکر میکنم او اهل دل بود...



مؤمن بود....



معرفت داشت....



قدری خاک را کنار می زنم و جسم سردش را زیر مشتی گل پنهان می کنم...



خیال می کنم به من لبخند می زند.. میدانم.. حتّی شاد کردن دل یک جیر جیرک.......



من چه شادم امروز...



یاد سهراب بخیر......



"کاش آدمها هم دانه های دلشان پیدا بود..."



خانه های دلشان کوچک امّا سبز بود.....



کاش عشق ما هم .... 



کاش آدمها هم.........



سهیل ساسان


کلمات کلیدی این مطلب :  جیر ، جیرک ، ها.... ، (سهیل ، ساسان) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/3/10 در ساعت : 12:2:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  804


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 424 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,715,892
logo-samandehi