روياي آينه اي غم به چهره ات نمي آيد
لبخند واقعي ات كم به چهره ات نمي آيد
بااين غمي كه تو داري به سينه ات انگار
پژمرده اي گل مريم به چهره ات نمي آيد
با اين قيافه به پاييز مي سپاريم اما
بانوي غم زده ماتم به چهره ات نمي آيد
در تو بهار قشنگي شكوفه مي دهد هرروز
اين اشك هاي منظم به چهره ات نمي آيد
تا در بهشتي و من در جهنمي كه مي دانم
پس لرزه هاي دو عالم به چهره ات نمي آيد
ازتو درون دلم يك فرشته ساختم هرگز
غم هاي حوزه آدم به چهر ه ات نمي آيد
لختي بخند كه دلتنگ خنده ي تو مي داند
غمخنده هاي دمادم به چهره ات نمي آيد
با بوسه ام به لبت خنده مي نشيندو تامن
گل را دوباره نبوسم به چهره ات نمي آيد.
تمام شد
نه یه چیزی یادم رفت
.
حتي به خواب تو تمثال من نيامده هرگز
ديگر به خاطر من نم به چهره ات نمي آيد......