هرلحظه بی بهانه تورا یاد می کنم
صد حنجره زهجر تو فریاد می کنم
غمخانه ایست این دل عاشق بدون تو
چون نیست چاره ای گله با باد می کنم
هم پای خاطرات قدم می زنم مدام
این گونه گاه خاطر خود شاد می کنم
بی دام ودانه مرغ دل من اسیر توست
بنگر چگونه خدمت صیاد می کنم
صد پنجره به سمت خدا باز می شود
از انحنای چشم تو تا یاد می کنم
دل گیرم از زمانه ونا سازگاریش
می کوبمش دوباره وآباد می کنم
آخر شبی برغم غم وغصه خویش را
از هر چه غیر یاد تو آزاد می کنم
کلمات کلیدی این مطلب :
بی ،
بهانه ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/30 در ساعت : 9:58:44
| تعداد مشاهده این شعر :
893
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.