رفتی جدا از دلِ من این خیال نیست!؟
می گویمت از دل و این شرح حال نیست
در صندوقِ کوچک مان نیست پیرُهن
شد مندرس پیرُهنم پس زوال نیست
بر رویِ در نامِ تو را حک کنم.. وَ بعد
یعنی که از بود و نبودت سوال نیست
خاکم به سر بی تو اگر سجده ای کنم
بر دشتِ ما جز غزلِ تو غزال نیست
عکسی که تو در دلِ من نقش کرده ای
زیباترین گشته و اصلا وبال نیست
هر چند که برف آمده در کوچه سال هاست
کرده عرق جانِ من و فکرِ شال نیست
ای باغبان هر چه که دارم نثارِ تو
مرغِ پریش در پیِ این ماه و سال نیست
برای بزرگان عشق و عقل و عرفان دکتر شریعتی و یار همراهش دکتر چمران
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/30 در ساعت : 10:59:29
| تعداد مشاهده این شعر :
1060
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.