ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای اشکهای مادر مصطفی


 تقدیم به مصطفی و مادرش ...و تمام شهدای هسته ای میهنم:



 



در هیاهو و ازدحام شهر...در تب و تاب بی قراری ها



ناگهان می رسد خبر که پرید یکی از جمع آن قناری ها...



آن که در این قفس نمی گنجید ...آن که روحش هوای رفتن داشت



پر زد و رفت ...رفت و راحت شد از غمِ ثانیه شماری ها



مادرش اشکهای سرخش را ریخت پای درخت بیداری...



اشک او خطبه ای ست مستحکم...نه از آن دست گریه زاری ها...



که تو می خواستی ببینی در...همه ی مادران میهن من...



و ندیدی... کنون از آنِ توست گریه در داغِ بد بیاری ها!



ما که تاریخمان پر از خون است...ما که از خون دوباره می روئیم



ما که بسیار دیده ایم آری! از همین دست استواری ها



تو ولی سرنوشت چشمانت....بعد از این شب که مست خوابیدی



سرنوشت بدی ست! می فهمی ...حرف من را پس از خماری ها



ذره ای و به باد خواهی رفت روز طوفان که سخت نزدیک است



کوهها برقرار می مانند... : مصطفاها و شهریاری ها....! 


کلمات کلیدی این مطلب :  برای ، اشکهای ، مادر ، مصطفی ،


   تاریخ ارسال  :   1391/3/31 در ساعت : 3:30:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  1102


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مژده ژیان
1391/3/31 در ساعت : 4:36:9
درود بر احساس زيباي شما
.......................................
سلام خانم ژیان عزیز
ممنون از لطف شما
دکتر آرزو صفایی
1391/3/31 در ساعت : 4:11:47
سلام بانوی شعر و سخن
بسیار زیبا و حزین
قلمت جاوید
دست مریزاد
روان آن عزیز هم شاد
......................................
سلام بر شما بانوی عزیز
ممنونم از این همه لطف و بزرگواری شما...
مصطفی پورکریمی
1391/4/1 در ساعت : 13:39:9
درود بر شما خانم افضلی بسیار زیبا و باشکوه بود موفق باشید
////////////////////////
درود بر شما که همیشه لطفتان جاریست
سید مهدی نژاد هاشمی
1391/3/31 در ساعت : 4:59:45
شعر زیبایت را دوست داشتم ممنون
..............................................
ممنونم از شما سید بزرگوار
برقرار باشید
محمد تقی قشقایی
1391/3/31 در ساعت : 5:4:13
خواندم و لذت بردم
پايدار باشيد
..........................................
ممنون از شما
زنده باشید
بازدید امروز : 17,533 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,573,493
logo-samandehi