از قلب سفت و سخت تر از صخره ، سنگ تر
دارد عذاب می دهدش بی درنگ تر
کژدم مدار چرخه ی ماهی و ماهتاب _
_ سر باز کرده در دل ِ تنگش شرنگ تر
ساحل نشین هجمه ی امواج خیره سر
خود را هلاک می کند آخر نهنگ تر
نفرین به آسمان و زمین__ زندگی و مرگ
نفرین به ماهتاب و نگاهی پلنگ تر
مثل قطار مورچه ها در پیاده رو...
تحمیل می شود به خودش گیج و منگ تر
آخر رها کنید بمیرد به حال خود _
ای سنگ های در پی ِ پاهای لنگ تر
قلبی به جای ماهی هف/سین ِ زندگی
در تُنگ تَنگ ِ خاطره ای سرخ رنگ تر
هی می تپد درون خودش دور مرگ را _
در انتظار ثانیه هایی قشنگ تر
//////////
غزل شماره 34 از کتاب مردی شبیه خوابهای پرتقالی انتشارات شاملو مشهد
http://sabzevar-sher.persianblog.ir
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/1 در ساعت : 13:9:40
| تعداد مشاهده این شعر :
1311
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.