ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



می خواهم زودتر پاییز بیاید


 



می خواهم زودتر پاییز بیاید.اصلن همین امروز. بداند شرط را باخته است. این چند سال به یغما رفته ی نگاه منتظر از آن همه دهن کجی ها، بی پاسخ نخواهد ماند. و برگ برگ فصلش، پژواک عاشقانه های ما را خواهد شنید. در انعکاس نور طلایی صبحگاهی، سرخ شود. بداند حتی در خزان هم، می توان عطر بهار را بویید. می توان طراوت را در رنگ باران دید. و آسمان شب هم در نور مهتاب، سپید است. و من چگونه، احساس خویش را در نگاه آبی مسافر، تطهیر خواهم نمود؟ و این سینه، زایش واژه هایی خواهد بود که در پرتو نگاهش(مسافر) بر روی سطر سطر کاغذهای سپید به پرواز خواهند درآمد.



پاییز! بختک غم و اندوه، آن کهنه بساط چند ساله ات را جمع کن. نیمکت چوبی پارک، شوق رهایی را با آوای چلچله های مست، تجربه خواهد کرد.



برای مسافرم، از آن رویاهایی خواهم گفت که حسرت، طعم تلخی را به کامم می داد.



پیر مردی در این حوالی بود که از رنج روزگار، ستون اش خمیده و همیشه با ریزش برگ های درختان، با ویولن شکسته اش، گریه هایش را کوک می کرد. باید او را بیابم تا برایمان، ترانه ای شاد بنوازد. می دانم مدت هاست گل ها، رقص پروانه ها را ندیده اند.



پاییز بدان! این روزها، لحظه های ما، بوی عشق دارند. و ساعت ها هر قدر هم تکرار شوند، خستگی ندارند.



 



 



 



(رضا روستا)



 



 



*****************************



 



عطر جامه ی اطلسی ات...



 



بند بند پنجگانه هایم را بی تاب می سازد...



 



 



 



(رضا روستا)


کلمات کلیدی این مطلب :  می ، خواهم ، زودتر ، پاییز ، بیاید ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/12 در ساعت : 0:45:34   |  تعداد مشاهده این شعر :  906


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1391/4/12 در ساعت : 11:25:52
سلام بر شما خواندم و بهره بردم سپاس
بازدید امروز : 16,343 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,572,303
logo-samandehi