ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ببین چگونه میشود نوشت... (سهیل ساسان)


 



مهربان من...



با تمام اشتیاقی که برای با تو بودن در وجودم هست...



یک خواهش دارم...



هرگز از من انتظارِ دویدن نداشته باش...



من سالهاست عادت کرده ام...



به آرام آرام راه رفتن...



به قدم زدن...



من سالهاست وقت راه رفتن...



زیر پایم را نگاه میکنم...



مبادا مورچه ای عاشق دست در دست معشوقه اش را...



زیر پاهای عجولم له کنم...



مبادا سوسکی در خیال عشق باشد...



و من تمام عاشقانه هایش را نقشِ بر آب کنم...



من سالهاست تو را دارم و میدانم چقدر سخت میشود...



عاشق باشی و بی عشق باشی...



من دیدم گربه ی کوچه ی ما هم عشق را میفهمد...



وقتی اولین تکّه ی گوشت را در دهان بچه اش گذاشت...



و رفتگرِ محله مان...



که عروسکی را از لابلای آشغالها برداشت...



و یواشکی آن را زیر لباسش پنهان کرد...



گل من...



من خیلی وقتها ابر میشوم و میبارم...



و آن لحظه ها فقط تو را میخواهم...



باشی...



با صدای نفسهایت...



بی هیچ حرفی...



  دستهایت را به من بدهی...



و من خوشبخت ترین مرد زمین باشم...



عزیزکم...



گاهی وقتها سکوت که میکنم...



لبریزم از عاشقانه هایی که بی وقفه برای تو مینویسم...



و چقدر دوست دارم پلک هایت را...



وقتی فقط و فقط رو به چشمهای من بازشان میکنی...



و آن لحظه ها...



صادقانه میگویم...



قند دردلم آب میشود...



 



سهیل ساسان


کلمات کلیدی این مطلب :  ببین ، چگونه ، میشود ، نوشت... ، (سهیل ، ساسان) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/13 در ساعت : 15:56:20   |  تعداد مشاهده این شعر :  1132


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 10,728 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,566,688
logo-samandehi