الایا ایهاالساقی بنوشان ،عشقِ پنهانت
دوباره گم شوی در من تو و گیسوی حیرانت
نمازی مستحب تر از نگاه بر دوچشمت نیست ....
اگر کفر تو بگذارد مرا یک دم مسلمانت
مرا سجاده ی عشقت هزاران بار می لرزد
بخوان یک سوره بی زلزالِ چشمانِ پریشانت
اگر کولی شدم شب مست و شب گردو پریشان حال
مرا بیرون بکش از قهوه ی تلخ دوچشمانت
بخوان از وهم برخیزم ، بخوان از خواب برخیزم
بخوان بیرون بیایم از نخوانده فال ِ فنجانت
مرا با خود ببر تا کوچه های کودکی هایم
مرا با خود ببر تا گم شوم در پیچ ِ شمرانت
الایا ایهاالساقی ، خودت هم خوب می دانی
غزل فکر و خیال توست در شبهای تهرانت
/////////////
گزارش تصویری از کانون های ادبی خراسان شمالی
http://anjomansite.blogfa.com/
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/20 در ساعت : 8:12:52
| تعداد مشاهده این شعر :
1262
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.