ای آخرین ستاره ی چشم انتظارها
حلقه زدند دورِ نگاهت،مدارها
خورشیدی و تبلورِ نور زلالِ تو
سرسبز کرده وسعتِ آیینه زارها
ما شبنمیم و مِهرِ تو،مُهرِ قبول ماست
یک جرعه نور ریز به گوشه کنارها
تا شعله شعله عشق تو عیوق مان کند*
ما ذره ذره دور تو گردیم بارها
ما را عصای دستِ کلیمانه ات ببین
تا بشکند طلسم همه شبهِ مارها
یک جمعه در طراوت باران ظهور کن
یک جمعه محو کن همه گرد و غبارها
از این بعد،خیمه ی آرامِ چشمتان
باشد قرارگاهِ دلِ بی قرارها
باید همه به سمتِ نگاهت سفر کنند
باید عوض شوند مسیر قطارها
__________________________
*عیوق:بلند ترین ستاره و مشهور به ستاره ی آب
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/20 در ساعت : 19:2:57
| تعداد مشاهده این شعر :
1003
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.