ديدي اگر اي عشق تو پرپر شدنم را

در عرصه سيمرغ كبوتر شدنم را

با بال شكسته سر پرواز تو دارم

 تاباز ببيني سر بي سر شدنم را

كو تا كه در آيينه لبخند بر آتش

پروانه ببيند من و پرپر شدنم را

در خاطره باغ زبانزد شده داغ

در رقص تبر سرو و صنوبر شدنم را

آواره به هر كوه و به هر دشت پريشان

انگيزه با باد مسافر شدنم را

پيوسته محرم شده ام در طپش تيغ

شايد كه بيابم تب اكبر شدنم را

آه است كه پيوسته به هر چاه كشيده است

تصويري از آيينه حيدر شدنم را

اما نه در اين قصه مغموم چه ديدم

در اول ادراك تو آخر شدنم را

افسوس به حسرتكده خاطره ها برد

افسانه آن عاشق ديگر شدنم را

انگار كه در خواب به تصوير كشيده است

آن كوچه وآن با تو برابر شدنم را

يك عمر گذشت و نفسي نيز نديدم

در باور مغرور تو باور شدنم را