اين غزل را در حرم امام رضا "ع " زمزمه كردم
شاعري از جنوب كشورتان ،خسته، شور مدام مي خواهد
السلام عليك يا دريا!، و عليك السلام مي خواهد
كفشداري به چرخ پشت سرش ،و سماعي شگفت در گذرش
يبن نقاره ها شرابي تا ، هشتمين خط جام مي خواهد
سومين قطعه ي زيارت را خوانده است و به گريه افتاده
نور دارالشفاست بر كلمات، سيب دار السلام مي خواهد
در رواق امام مي لرزد ،چشم بر ازدحام مي لرزد
غرق حس حرم نمازي سبز، باز در اين مقام مي خواهد
ضربه ي صندلي به پايش خورد، پيرمردي كه با دوتا پسرش...
هر دو افليج واوست وامانده ، كه شفاي كدام مي خواهد
شاعرست و مسافران حرم ،چمدانش پرنده اي بي تاب
دلش آن گاه بي صدا خود را،بر ضريح امام مي خواهد
اين همان شعر يادگاري او ،كه به پاي ضريح سوسوزد
دستخطي زماه را صله ي،غزلي نا تمام مي خواهد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/6 در ساعت : 22:9:13
| تعداد مشاهده این شعر :
1217
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.