بسم الله...
تقديم به استاد و برادر بزرگ و بزرگوار و عزيزم جناب علي محمد مودب. حرف ها درباره ي صميميت و سادگي و صفاي استاد مودب زيادتر از اين چند کلمه ي ناقابل است. آن حرف ها را مي گذارم براي وقتي ديگر.
تقديم به علي محمد مودب "خراساني"
چگونه لقمه به کام آرد و فرو دارد
کسي که اين همه فرياد در گلو دارد؟
کسي که آمده چون موج و با هر آنچه که دل
-هرآنچه صخره و ساحل- بگو مگو دارد
سکوت هم بکند شاعر است، -شاعرتر-
سکوت هم بکند، بغض هاي و هو دارد
نه اينکه فکر کني درد او فقط شعر است،
نه اينکه فکر کني دردِ شعر، او دارد،
از اين قبيل يکي و دو تا که نيست، برو
به شعر او برسان شصت تا هوو دارد!
کبوتر حرم است او و باز هم از دور
نشسته است و نگاهي به روبرو دارد
به روبرو، به همان جا که هر چه در جانش
خدا گذاشته -از درد و داغ- از او دارد
از اين امام، از اين خانه و از اين حرم است
اگر به چشمِ من اين مرد آبرو دارد...
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/9 در ساعت : 17:7:41
| تعداد مشاهده این شعر :
1014
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.