انتظار....
انتظار.....
بدترین مجازاتِ عشق
اضطرابی سرخ
گذرِ کند ثانیه ها
حسرتی نفس گیر
از این حسرت واضطراب سرخ
قطره قطره میچکم
تا راه آمدنت را آبپاشی کنم
عطشِ و انتظار
قرار را از من ربوده
آیا این بیقراری
با حلاوت دیدار
خاتمه خواهد یافت؟
*****
کی می آیی؟
دل خانه تکانی کرده
و گلهای یاسی که
لابه لای سجاده ام گذاشته بودم
هنوز خوشبو وتازه اند.
شاید آنها هم به شوق تو
و بوییدنت زنده مانده اند.
*****
کی می آیی؟
تا آرامشی را که انتظار از من غارت کرده
به من باز گردانی
کی می آیی؟
تا سامانم دهی
در خاکی که به آن تعلق دارم.
بازگردانیم
به اصلیت ام
به منیت ام
به کوچه های کودکیم
آیا این انتظار را
با شوقِ وصال پایان میدهی؟
6.8.2012 نروژ

موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/16 در ساعت : 15:50:47
| تعداد مشاهده این شعر :
942
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.