به پیشگاه حضرت علی "ع"
با ماه لبخند تو تکلیف هوا روشن
شد چشم شیطان کور: چشمان خدا روشن!
تقدیر از شبهای بی فانوس می ترسید-
کبریت زد پس کرد لبخند تو را روشن
با صبر تو شد آتش هر فتنه ای خاموش
با سوز آهت شد تنور خانه ها روشن
شب که تمام شهر خواب ماه می دیدند
چشم یتیم کوچه از یک ردپا روشن
از ذبح اسماعیل بر می گشت ابراهیم
تا اینکه شد از برق چاقو ماجرا روشن:
بُرّید هر شب رگ رگ آه گلویش را
تا که مبادا آتش صبر خدا روشن
گل کرد آتش در خیال ابن ملجم ها
شد هیزم خشک جهنم بی صدا روشن
یک شهر که خاموش می کردند شمعت را
کردند با داغ تو فانوس عزا روشن!
حالا تو در شبهای قدر از راه می آیی
پس می کنی تکلیف ما را با دعا روشن!
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/17 در ساعت : 23:13:11
| تعداد مشاهده این شعر :
1229
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.