وقتی که بغض یخ زده ای در گلوی توست
فریاد های از ته دل آرزوی توست
درکت نمی کند نفس هیچ سینه ی ...
گرم و شراب خورده که در روبه روی توست
می خواستی که نبض زمین و زمان شوی
گویی مدارو حرکت هستی به سوی توست
اما شکست خورده ای و درک کرده ای
آیینه ی شکسته پر از رنگ و بوی توست
توفان گرفت و رنگ زمین را کبود کرد
رنگی که نوع دیگری از گفتگوی توست
باورنکرد نیست برایم که اینچنین ...
پاییز سرد مظهری از خلق و خوی توست
حرفی بزن بگو به من از روزگار بد ...
از سنگ توی راه که در جستجوی توست
بازار گرم حادثه ها را رقم بزن
دنیا هنوز منتظر های و هوی توست
تا از رکود رخوت شبها جدا شود
با هرم نو بهار که در تار و موی توست
حرفی بزن دوباره ببینم بهار را...
آیینه ی ترک زده دلتنگ روی توست
م- شوریده سید مهدی نژادهاشمی
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 5:26:3
| تعداد مشاهده این شعر :
1145
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.