«یاسین» به درد آمد ، تمام بال « طاها» سوخت
قرآن به آتش زد و طور سبز سینا سوخت
سبحانَ . . . این آغاز عصر جاهلیت نیست ؟!
اَسری بعبده لیلاً . . . آه ای قوم ، اسرا سوخت
آه ای محمد (ص)! از ابوجهلان چه امیدی
مسجد به تنگ آمد و ناقوس کلیسا سوخت
هدهد ! سلیمان را خبر کن ، شعله در راه است
گل را بگو آن مرغ خوش الحان مینا سوخت
مرده است عشق و ، عاشقی در کار دنیا نیست
یوسف به یوسف ملک ایمان ذلیخا سوخت
صدبار خواندم آیه های « آل عمران» را
مریم کجایی ؟ غنچه ی انفاس عیسی سوخت
گوساله های سامری گرم چرا هستند
آقا عصایت کو ؟ زبان حال موسی سوخت
از کعبه تا بیت المقدس اشک باریده است
یونس به ماهی ها بگو لبخند دریا سوخت
شاعر زبان سوزناکی از غزل دارد
قرآن نمی سوزد ولی وجدان دنیا سوخت
اهواز 1389
تاریخ ارسال :
1391/6/24 در ساعت : 0:55:11
| تعداد مشاهده این شعر :
1290
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.