در بستريم و از هوس آغوش ما پر است
وز وهم ذهن بسته و مغشوش ما پر است
«گل سنتي است»، «جاز جديد است»، «مي بنوش»
از اين قبيل موعظه ها گوش ما پر است
ز آثار استخوان سلاطين بي شمار
همسايه! مثل روم شما شوش ما پر است!
از ياد دلبران و شكوه دلاوران
اين چشمهاي بسته و خاموش ما پر است
عاجز ز راندن مگسي مانده ايم و باز
از راهكار، جمجمه هوش ما پر است