ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



زیر چتری سیاه می خندم

چادرم ملی است.می بینی؟  دست من را سیاه می گیرد
تووی دستم سیاه بی تردید  نقشه ای اشتباه می گیرد
گریه ای محو دوش ها می شد.  گربه ای سهم موش ها می شد
آسمانی که داشت می بارید  زیر چترم پناه می گیرد
 
خواهرم را به خاک ها دادم. بی برادر، کلاغ! لرزیدم
تا که هیزم شکست جنگل را  با تبرها به باغ لرزیدم
زیر آوار دردها ماندم  خسته از بار دردها ماندم
گرچه یخ کرده اند دستانم  تووی  مرداد داغ لرزیدم
 
گرگ و کفتار و درد،بی تابی  شهر این قصه شیر می خواهد
موش کوری که باج می گیرد  قالبی از پنیر می خواهد
شاید این خانه دورتر باشد  با نمک ها به زخم می پاشد
محو دریاچه بود، خشکش زد!  این بیابان کویر می خواهد
 
زیر چتری سیاه می خندم. بی بدن کرده اند نامم را
سنگ قبرم که غسل می خواهم.  در کفن کرده اند نامم را
لشگری بی اسیر می افتد دسته جمعی به زیر می افتد
من کجا را نگاه می کردم؟ بی وطن کرده اند نامم را
 
چادرم ملی ست،می بینی؟   ملتی بی پناه می گرید
آسمانی که اشک می ریزد زیر چتری سیاه می گرید
سنگ قبرم که نام می خواهد  موش این قصه دام می خواهد
زیر سر، شب خیال ها دارد  ماه من سر به چاه می گرید
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  زیر ، چتری ، سیاه ، می ، خندم ،

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/8 در ساعت : 18:34:5   |  تعداد مشاهده این شعر :  980


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/9 در ساعت : 6:53:46
درودبر همگی:آقای خصلتی عزیز!سرکار خانم گیلانی به درستی مصراع اول را پرداخته اند.مقصود ایشان از «چادر ملی» همان «مانتوی ملی» است که مدتهاست از سوی طراحان خیاطی کشور ارائه و استفاده شده است.«چادرم ملی است می دانی؟...»با سپاس.
اشرف گیلانی
1391/8/9 در ساعت : 8:41:29
سلام آقاي كاشاني. ممنون از زماني كه براي خوانش شعر و ارسال نقد گذاشتين. فقط يك نكته رو بايد بگم و اون هم اين كه اين شعر ربطي به كشف حجاب نداره . اين شعر رو بعد از واكنش ضعيف رسانه ملي و برخي مطبوعات در مورد زلزله ورزقان و هريس سرودم.
اشرف گیلانی
1391/8/9 در ساعت : 11:28:56
سلام آقاي خصلتي. خيلي ممنون بابت نقد
به نظر من هم آقاي خوش عمل برداشت كاملا متفاوتي از شعر داشته اند و قضيه را زيادي پيچيده كرده اند
امیر سیاهپوش
1391/8/9 در ساعت : 14:25:17
شعر سلیس و روانی است من ایراد فنی در این کار نمی بینم. اما نکته استاد خوش عمل هم به ذهن حقیر آمد. البته خانم گیلانی توضیح دادند. همین هم کافی است و بیش از این وظیفه ما نیست. اما واقعیت اینه با توجه به مفهوم چادر ملی اولین چیزی که به ذهن میاد مسئله چادر و... است.
اصلا تنها چیزی که به ذهن من یکی نیامد زلزله بود.

البته در سایر اشعار شما علایم گنگ و مبهم و تیرهای بی مقصد شبیه آنچه در این شعر می بینیم کم نیست.
سرگیجه پست مدرنیستی.

حرف در این خصوص زیاد است. انشاء الله در مجالی بهتر، بیشتر با هم گپ می زنیم.
جسارت این حقیر را ببخشید
عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/9 در ساعت : 7:9:21
بار دیگر با سروده ای پست مدرنیسم از خانم گیلانی مواجهیم که در عین سلاست و صلابت و گویایی و دلربائی نکات مبهمی در خود دارد که اگر بخواهم به زعم خود تشریحش کنم جنجالی برپا خواهد شد.در یک کلام به ایشان عرض می کنم:می دانم که می دانی و می دانی که می دانم اما ای عزیز!قدم گذاشتن -از نوع هنرمندانه و سیاستمدارانه اش!-در جای پای رفتگانی که شعر می گفتند و در دوره ی کشف حجاب رضاخانی تقلید کورکورانه ی او از آتاتورک را ستودند امروز خیلی مندرس شده است و...به نظرم همینقدر کفایت می کند.
عباس خوش عمل کاشانی
1391/8/9 در ساعت : 12:2:28
دوست ارجمندم آقای خصلتی.مصراع مورد اشاره ی عالی از حیث خوانش هم ایرادی نداردو درعین سلاست آمده است....ضمنا از صدتا فحش برای من بدتر این است که «خوش عمل» را مثل «کاکائی» و مثل «سعیدی راد» و مثل «اسماعیلی»سرهم نوشته اید.من هروقت «خوش عمل» به هم پیوسته می بینم کهیر می زنم!!اجتنبوا...اجتنبوا
حمید خصلتی
1391/8/9 در ساعت : 3:26:18
سلام.سطر اول بگونه ای نوشته شده که معمول ومرسوم نیست تلفظ ملی است.من اینگونه خواندم:چادرم ملی یست می بینی؟
که اگر اینگونه باشد این مصراع ضعف دارد.
حمید خصلتی
1391/8/9 در ساعت : 10:43:56
سلام جناب خوشعمل چرا همه چیز را پیچیده می فرمایند؟!منظور من از اشاره به چادر ملی معنای ان نبود.نوع خوانش چادرم ملی یست را اشاره کرد کرده ام که بر روی یای ملی سکون وبر روی یای ابتدای یست فتحه مینشیند وبه نظر من چندان زیبا نبود.
اشرف گیلانی
1391/8/9 در ساعت : 23:25:56
آقای سیاهپوش ضمن سپاس از فرصتی که گذاشتین
اولا:اگه عملکرد رسانه ی .... ملی رو یادتون باشه در زمان زلزله حتما ارتباط رو پیدا می کنید.
ثانیا: نه در این شعر و نه در هیچ کدوم از شعرای دیگه م حتی یک حرف اضافه اضافی وجود نداره چه برسه به اینکه بی مقصد هم باشه


بخش نقد:سرکارخانم گیلانی در این بخش به مباحث پیرامون شعر ،نقد شعر ویا دفاع از شعر میپردازیم.مباحث خارج از موضوع شعر را می شود در خارج از این ستون مطرح کرد. چون نوشته تان مستقیما به نقد جناب سیاه پوش اشاره دارد استثنائا تایید شد. از این پس سعی شود به نکات خارج از شعر اشاره نشود.
علی عبداللهی
1391/8/8 در ساعت : 18:58:37
سلام بر شما
سپاس
حمیدرضا دولتی (معراج)
1391/8/8 در ساعت : 22:37:32
چادرم ملی است.می بینی؟ دست من را سیاه می گیرد
...
سلام شعر مرموزی بود
معنی مصرعی که نوشتم یعنی چی؟؟
محمدعلی شیخ الاسلامی (شیوا)
1391/8/9 در ساعت : 15:5:5
سلام
خواهرم را به خاک ها دادم. بی برادر، کلاغ! لرزیدم

گویند کلاغی بود و باغی بود و قابیلی
که از کلاغی آموخت
رسم به خاک دادن جنازه ی برادر را .
بازدید امروز : 407 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,715,875
logo-samandehi