ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کاکتوس


غنچه ای زیبا تراویدن گرفت


گوشه ای بر ساقه روییدن گرفت


چون ز نورستن گذشت او بهترین


بین گل ها شا د و شادی آفرین


روزها با آینه در گفتگو 


غنچه کی باشد چو من خوش رنگ و رو


کاکتوسی در کنارش ریشه کرد


غنچه ازاین دوستی اندیشه کرد


درگلستان چون عروسی بوده ام 


کی ندیم کاکتوسی بوده ام


برگ هایم تازه تر از شبنم است


دیدن هر خارو خس پیشم غم است


کاش اینجا غنچه ای در ریشه بود


این گیاه خار تن در بیشه بود


خشک گردان ساقه اش را ای خدا


تا شوم راحت اجابت کن دعا


گل چو غره گشت بالیدن گرفت


آسمان از خشم باریدن گرفت


گل ز گلبرگش جدا روی زمین 


دامن پر چین او شد کم ز چین


سر و پای گل که لرزید و جبین


کاکتوسش  گفت با خنده  چنین


گر چه مغروری و می نازی  بسی


کینه ای در دل ندارم از  کسی


جسم خود را گیر زیر برگ من


از چه رو راضی شوی به مرگ من


بی نهایت  نیست این  پایندگی


 میهمانیم این  دو روز زندگی


مدینه ولی زاده جوشقان



 

کلمات کلیدی این مطلب :  کاکتوس ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:29:43   |  تعداد مشاهده این شعر :  1038


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی اکبر مقدم
1390/7/26 در ساعت : 5:51:59
سلام عليكم
آفرين نكته قابل توجه وخيلي قشنگي كه داره اينه كه كل شعر به هم پيوسته است و موضوع واحدي را دنبال ميكند وبه نتيجه ميرسد وداراي پيام است خصوصا بعضي بيتهايش انجا كه غنچه دعا ميكند ولي پاسخ چيز ديگريست خيلي مفهوم دارد احسنت
فقط يك سري نكات جزئي وخيلي كوچولو هست كه اگه رعايت بشه عالي ميشه اونها رو هم كم كم خودتون بهش ميرسين
پايدا باشي ومستدام و سربلند
-----------------------------
سلام و عرض ادب
استاد ارجمند از حضور شما بی نهایت سپاسگزارم
حتما از نظرات به جا و سازنده شما استفاده می کنم
یک دنیا سپاس از لطف و محبت شما
بازدید امروز : 225 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,729,699
logo-samandehi