سلام بر سالار شهیدان
جناب پور افشار عزیز
اتفاقا بند مورد نظر، بند بسیار عمیق و جدی است و با کل شعر هماهنگی خوبی دارد.
نقدهای عمیق و دقیقی بر اشعار دوستان عرضه می کنید. انصافا قابل استفاده است. اما یک نکته کلی خدمت جنابعالی و سایر دوستان عرض می کنم:
1- برخی دوستان شاعر اشعارشان را بدون دقت و ویرایش در معرض نظر دیگران می گذارند و اسم آنرا بداهه می گذارند. به نظر حقیر این منش خوبی نیست. بهتر است شاعران بزرگوار ابتدا کارشان را با عرق ریزی فکری زیر و بالا کنند و تا جایی که می توانند ایرادات آنرا رفع کنند بعد به بازار ادب عرضه کنند. به هر حال باید مخاطب را محترم شمرد.
2- ناقدان بزرگوار هم گاهی با این استدلال که شاعر بداهه سرایی فرمودند خیلی سخت نمی گیرند و ایرادات را جدی نمی گیرند. اصلن شاید شاعر به همین دلیل (فرار از نقد) ادعا کرده باشد که کارش بداهه است. شاعری که شعرش را در معرض نظر می گذارد باید تبعات چند جانبه آنرا بپذیرد و اینکه بداهه بوده یا نبوده در اصل موضوع هیچ تاثیری ندارد. شعر به محض عرضه، با توجه به تعداد مخاطبان، اثرات گوناگون خود را بر جای می گذارد. به فرمایش امام معصوم علیه السلام سخن در بند توست تا نگفتی و چون گفتی تو در بند آنی. و به بیان سعدی:
سخن تا نگویی بر او دست هست
چو گفته شود یابد او بر تو دست
سخن دیوبندی است در چاه دل
به بالای کام و زبانش مهل
توان باز دادن ره نره دیو
ولی باز نتوان گرفتن به ریو
تو دانی که چون دیو رفت از قفس
نیاید به لا حول کس باز پس
مواردی که عرض شد کلی است و شعر خانم رضایی از نظر حقیر مجموعه منسجم و بسیار جانداری است که بندهای متواتر آن اثرات مکملی دارند بخصوص بند نهایی که عالی است.
اگر خانم رضایی در خصوص این بند بیشتر تامل کنند بهتر است:
بعد بیایید تحقیق کنیم
بی ربطی اکوسیستم با تپش قلب بیشتر است
یا
بی ربطی دپرشن با توحش؟
یا چگونه می شود افسردگی دختران شوهر مرده را
به آدم کش ها منتقل کرد
که سایکو موتورشان کند شود
تا دنیا آرام بگیرد
و کودکان کمی بیشتر عمر کنند
در سایه امام حسین علیه السلام سر فراز باشید