ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



برای خیمه های سوخته

باران نمی بـــــــــــارد ...

باران چرا امروز بر صحرا نباریدی ؟
باران چرا بر خیمه ی مولا نباریدی ؟
باران ببار امشب که وقت گریه کردن هاست
باران ببار امشب که وقت گریه ی زن هاست
باران ببار امشب که صحرایی پریشان است
باران ببار امشب ، شب شام غریبان است
زینب نشسته گوشه ی گودال می گرید
بر پیکر مولا به استقبال می گرید
گاه از عمود خیمه اشک و آه می ریزد
ام البنین اشکی به یاد ماه می ریزد
ام البنین تنها شده ، زینب پریشان است
باران ببار امشب ، شب شام غریبان است
این کاروان غمزده قصد سفر دارد
تا شام راه کاروان کوه و کمر دارد
محمل برای اشتران ای کاش می بستند
ای کوفه !  این ها اهل بیت مصطفی هستند
از کوفه دیگر انتظاری نیست ، برگردید
در کاروان دیگر سواری نیست برگردید
در ذهن دختر های کوچک پرسشی باقیست
سر های بر نیزه چرا بر روی تن ها نیست ؟
از مادران و عمه شان با آه  می پرسند
این کودکان از خار های راه می پرسند
این کاروان راهی ندارد جز دیار شام
افتاده با آل علی (ع) این بار کار شام
بر تشت نی ، با خیزران ، با عقده ، با خواری ...
لعنت به شامی های بی مقدار درباری
زینب به منبر رفته یا حیدر سخنران است
امشب شب خطبه ست ، یا شام عزاداری ؟
سجاد و باقر روضه خوان خیمه ی نور اند
امشب شب اشک است ؟ نه ، ظالم کشی ؟ آری
دیگر برای شام وقتی سر به حرف آید
راهی نمی ماند برای آبرو داری
لب تشنه ها از سر دو چندان بوسه می گیرند
لب تشنه های کاروان ، این است افطاری
از سر اگر عطری شبیه سیب می آید
از تشت خون امشب گلاب ناب شد جاری
هر جا که عشقی بود حرفی از دمشق آمد
از گنبد و گلدسته ها و آینه کاری
***
هر شاعری یک روز از این سوز می گوید
از کاروان کربلا یک روز می گوید

کلمات کلیدی این مطلب :  برای ، خیمه ، های ، سوخته ، ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/5 در ساعت : 1:2:58   |  تعداد مشاهده این شعر :  1307


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1391/9/5 در ساعت : 13:32:40
سلام جناب سلیمانی عزیز

مثل همیشه استادانه و پرنکته بود...... بسیارعالی بود مأجور باشید
سید علی اصغر موسوی
1391/9/5 در ساعت : 1:38:58
عظم الله اجورنا و اجورکم
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/9/5 در ساعت : 16:31:18
سلام
بسیار عمیق!

سپاس
حمیدرضا نظری
1391/9/8 در ساعت : 7:56:49
لذت بردم جناب سلیمانی زنده باد
بازدید امروز : 7,944 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,723,412
logo-samandehi