ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گل شب بو

سر درد ِبدی دارم از این  شهر ِهیاهو
ایـکـاش بـدادم بـرسد  ضامـن ِ آهــو

فهمیده ام از زمـزمـه ات دیـر رسیدم
ای زخم ِ نگاهت به تنم /حضرت ِچاقو!

چون بـرفِ خجالت زده در دفتر ِرودم
چون خشم ِفرو خورده گرفتار ِدو ابرو

دیوار ِترک خورده ی  یک شهر غریبم
هی می روم و می روم و می روم ازرو

مـن زاده ی  پائیز تـریـن مـاه ِ زمینم
مـن شاهـد ِ کـوچیدن هر سال ِ پرستو
#
ایـکـاش یـکی از قـلـل دور بـیـایــد
ایکاش به کوچه برسد صورت جارو

ایکاش خـدا رحم کند ، فطـر بیایـد
پایان برسد ماه ِ صیام ِ گل ِ شب بو

 

کلمات کلیدی این مطلب :  گل ، شب ، بو ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/9/10 در ساعت : 15:4:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  1257


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1391/9/14 در ساعت : 0:23:37
در شعری که با آن روبرو هستیم به نظر من قدری گسیختگی ارتباط طولی ابیات با هم به چشم میخورد. در بیت اول از درد صحبت می شود وضامن آهو در بیت دوم از زخم وچاقو بیت سوم از خشم،بیت چهارم شاعر خودش را به دیوار ترک خورده ای تشبیه کرده است که شاید غم را به ذهن می رساند.بیت ماقبل آخر از ارزوی رسیدن قله ای از دور و در بیت پایانی در مورد صیام وعید فطر صحبت میشود.
به نظر من قدری فاصله معنایی ومحتوایی بین ابیات زیاد شده است ونمی شود ارتباطی منطقی بین ابیات پیدا کرد.هرچندداشتن ارتباط طولی برای یک غزل وحی منزل نیست ولی از شاخصه های یک غزل موفق هست.در بیت اول اشاره می شود به سردرد بد که شاید مفهومی کنایی داشته باشد مثل به تنگ امدن وخسته شدن ولی در انتهای مصراع استمداد طلبیدن واوردن نامی خاص قدری حساسیت به وجود می اورد که شاعر برای چه امر مهمی استمداد طلبیده است؟آیا این استمداد طلبیدن با اندازه ی درد ورنج هم خوانی دارد؟

از این که بگذریم ، بی هیچ مقدمه ای این موضوع رها شده و از گفتگویی با چاقو صحبت به میان می اید که به نظر می آید بی ارتباط با بیت بالا باشد.هر چند به تنهایی این مصراع مصراع بسیاز زیبایی شده است وشاید اگر ارتباطی بین دوبیت فراهم میشد این نقطه قوت بیشتر هم در شعر دیده می شد.
دیوار ِترک خورده ی یک شهر غریبم
هی می روم و می روم و می روم ازرو
ترکیب شهر غریب هم تعبیر زیبایی به نظر نمی رسد.دادن صفت غریب به شهر مناسب به نظر نمی رسد.غربت یک حس ویک صفتی است که برای کسی بیان میشود که ازموطن خود دور افتاده باشد ولی سکونی که در وازه یشهرخود نمایی میکند در تقابل با معنای غربت است که از سفر و حرکت سرچشمه میگیرد.در همین بیت تکرار رفت به گونه ای است که باز هم یک حرکت مداوم رانشان میدهد واین تصویر را به ذهن میرساند که شاعر میخواهداز یک رفتن خستگی ناپذیر صحبت کند حال انکه فقط تعبیر از رو رفتن را مد نظر داشته است.
در این بیت:ایـکـاش یـکی از قـلـل دور بـیـایــد
ایکاش به کوچه برسد صورت جارو
آرزویی که برای امدن یکی از قلل دور بازگو شدهاست قابل باور نیست.قلهنشان از استواری ومقاومت والبته بلندای کوه است نه حرکت کوه.میگوییم فلانی مثل کوه ایستاده است یا فلان مثل قله رفیع است ولی ارزوی حرکت برای قله قدری نامانوس ودور از انتظار است وتصویری منتطقی به مخاطب نمی رساند.در ادامه همین بیت این سوال را میشود مطرح کرد اصلا اروزی امدن یکی از قلل دور به چه منظوری است؟ که بی جواب مانده است شاید نیم نگاهی داشتهاست به پایان صیام گل شب بو !که اگر اینگونه است بسیار فاصله افتاده است بین این دو مفهوم فاصله افتاده است.
این شعر با وجود پاره های زیبایی چون:
ایکاش به کوچ ه برسد صورت جارو
پایان برسد ماه ِ صیام ِ گل ِ شب بو

مـن زاده ی پائیز تـریـن مـاه ِ زمینم
مـن شاهـد ِ کـوچیدن هر سال ِ پرستو

.چون خشم ِفرو خورده گرفتار ِدو ابرو

که بسیار زیبا و قابل تقدیر هستند می توانست شعری موفق تر از این باشد.
سیاوش پورافشار
1391/9/11 در ساعت : 0:58:13
بنام خدا
دوست گرامی ام استاد علی سعادتخانی از غزل سرایان توانمند روزگار ماست در غزلهایش سبک ویژه ای دیده است سبکی که طراوت خاصی دارد
کلا غزلهای ایشان دارای خصوصیات کلی زیر هستند
1-ترکیبات بدیع
2-حرف تازه
3-مرحله بالاتری از شعور خاص انسانی
اما بپردازیم به این غزل زیبا:

1-وجود ترکیبات بدیع و زیبا در این غزل از جمله
حضرت ِچاقو، بـرفِ خجالت زده، دفتر ِرودم و... موید حرف حقیر بر نوآوری فراوان در آثار جناب سعادتخانی است
شاعر باید چیزهای تازه در لفظ و معنا کشف کند و و نیز واژگان و عناصری را احضار کند که پیش از اینها اجازه ورود به شعر را نیافته اند (حضرت چاقو)
2-پیام شعر ناشی از مرحله بالاتری از شعور خاص انسانی است که در سبک غزل ایشان اشاره کردم
پیامهای
ایکاش به کوچه برسد صورت جارو

یا
ایکاش خـدا رحم کند ، فطـر بیایـد
پایان برسد ماه ِ صیام ِ گل ِ شب بو
چقدر زیباست!
من احساس می کنم دوست گرامی جناب سعادتخانی عزیز از درون ناخودآگاه خود که می تواند برای هر شاعری غنیمت باشد خوب بهره می گیرد که نتیجه اش ترکیبات رویایی در آثار ایشان است رابین اسکلتن می گوید ((زبان ناخودآگاهی رویاست))
اما لازم می دانم برای افزایش کارایی این غزل نکاتی هم ذکر کنم :
1-وجه درونی شعر اندکی نیاز به ویرایش دارد وجه درونی شعر که بخشی از ساختار شعر می تواند باشد شامل ارتباط تصاویر و مفاهیم و هماهنگی کلمات و اشیا با تصویر و مفهوم کلی شعر است
در این غزل ارتباط تصویری آزاد شدن بوی شب بو با زخم نگاه به تن من راوی شعر معلوم نیست یا رمزی نیست تا ان را بگشاید
اما ارتباط جارو زدن با برف در بیت سوم یا دیواری که می ریزد و باید جاروشود و... مناسب است
2-ارتباط افقی مناسبی در این بیت نیست:
ایـکـاش یـکی از قـلـل دور بـیـایــد
ایکاش به کوچه برسد صورت جارو
یعنی ارتباط جارو با قلل یا کسی که از آنجا می آید معلوم نیست

3-موارد بلاغی نیازمند ویرایش شامل موارد زیر است:
-پائیزترین ماه که پائیزیترین ماه درست است
-تتابع اضافات در بیتهای 4 و 5 دیده می شود
-در بیت آخر اگر به جای فطر، عید بگذاریم بیت زیباتر می شود فطر به معنای سرشت است و اگر منظورمان استفاده به تنهایی از فطر برای عید باشد باید آن را داخل گیومه گذاشت
-در مصرع مـن زاده ی پائیز تـریـن مـاه ِ زمینم
من یا – م – در زمینم یکی اضافه است
با آرزوی موفقیت برای همه دوستان و دوست گرامی ام جناب استاد علی سعادتخانی
بازدید امروز : 4,005 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,733,479
logo-samandehi